امیدوار باشیم که شاید آدم‌های پساکرونایی دیگر آدم‌های پیشاکرونایی نباشند
مردم پساکرونا چگونه خواهند بود؟
29 اسفند 1398 ساعت: 16:12



ناصر فکوهی -جامعه‌شناس و استاد دانشگاه: مردم پساکرونا باید بتوانند خود را پیدا کنند، به رشد جمعی برسند، وسواس و اضطراب‌ تمیزی دست‌ها را فراموش کنند، دنیا را پاکیزه ببینند تا بتوانند باز در آن زندگی کنند، همان دنیایی که از فرط کثیفی و آلودگی، خانه‌نشین‌شان کرده و باعث شده بسیاری از آنان در قرنطینه، وضعیت معیشتی بسیار بدتری نسبت به دوران قبلی پیدا کنند
بیان آنچه در سال ۱۳۹۸ بر این مردم و مملکت رفته، تکرار مکررات ملال‌آور است. اما در میان‌شان، تاثیر آخرین حادثه، یعنی همه‌گیری ویروس کرونا به تنهایی شاید به اندازه جمع بقیه بزرگ است و آن‌قدر اوضاع جهان را پیچیده و ناگوار کرده که سازمان بهداشت جهانی رسماً اعلام پاندمی یعنی یک بیماری واگیر با ابعاد گسترده شیوع، کرده است. این بیماری هرچند با مرگ برابر نیست، اما وحشت سراسری مردمان دنیا آن را در موارد زیادی با مرگ برابر کرده است، دولت‌ها در برابرش شوکه‌اند و مردمان نیز بی‌پناه.

آمار مبتلایان امروز کشور چین به عنوان اولین کشوری که این بیماری در آن دیده و اعلام شد، پس از گذشت حدود دوماه تلاش بی‌وقفه کاهش را نشان می‌دهد، اما متاسفانه کشورهایی مانند ایتالیا که تازه این بیماری در آنجا شیوع پیداکرده، اعداد بیشتری را گزارش می‌کنند. همان طور که بارها گفته شده، شیوع این بیماری سرعتی کم‌نظیر دارد، هرچند میزان کشندگی آن در برابر آنفلونزا کمتر است. اما و به همین دلیل نوعی پیچیدگی در اداره کشورها پیش آورده است. در اینباره تنها اشاره می‌کنیم که در همین هفته سقوط ارزش سهام بورس نیویورک رکورد تاریخی خود را ثبت کرد؛ رکوردی که به نظر کارشناسان بی‌نظیر بوده و بنابراین به طور بدیهی سقوط ارزش سهام شرکت‌های بزرگی مانند آمازون را نیز در پی دارد که قاعدتاً این میزان ضرر اقتصادی و از دست رفتن منابع، نتیجه‌ای جز افزایش پیچیدگی‌های اقتصادی اعم از رکود، بیکاری، تورم و غیره نخواهد داشت.

از سوی دیگر، بیماری کرونا به مثابه یک بیماری ویروسیِ کمتر شناخته شده رفتارهای متفاوتی را در مناطق مختلف دنیا بروز داده و به همین دلیل بر پیچیدگی‌های مدیریت شیوع آن افزوده است. البته نکته متناقض آنجاست که میزان مرگ و میر روزانه گرسنگان جهان، مبتلایان به بیماری‌های دیگر مانند مالاریا و انواع سرطان‌ها یا بیماری‌های خونی، مرگ و میر مادران یا نوزادان بدو تولد، کسانی که به آب بهداشتی دسترسی ندارند، بی‌خانمان‌ها و ده‌ها مورد دیگر بسیار بیشتر از مرگ و میر ناشی از کروناست ولی شیوع ناگهانی آن به عاملی برای مدیریت پیچیده بدل شده است. البته اگر بخواهیم لیست عوامل و تبعات پیچیدگی را ادامه دهیم شاید بتوان صدها صفحه درباره‌اش نوشت، اما بهتر است این بحث را ادامه نداده و به دامان ادبیات پناه ببریم.
.
کتاب «انسان در جستجوی معنا»(۱۹۴۶) اثر ویکتور فرانکل(۱۹۹۷-۱۹۰۵)- بنیانگذار معنادرمانی در روان‌شناسی – روایت زندگی واقعی این نویسنده یهودی از دوران ملالت‌باز و فاجعه‌بار عمرش در اردوگاه‌های کار اجباری آشویتس و داخائو در آلمان نازیست. او هر روز شاهد مرگ انسان‌هاست؛ عده‌ای به خاطر شرایط سخت جسمی و روانی، می‌میرند و عده‌ای دیگر در کوره‌های آدم‌سوزی سوزانده می‌شوند. انگیزه‌اش برای زنده ماندن نوشتن کتابی درباره اردوگاه و خاطراتش است، انگیزه‌ای که بعدها به یک تئوری یعنی معنادرمانی در روان‌شناسی بدل شده و باعث می‌شود فرانکل بتواند روزهای سیاه آشویتس و داخائو را تحمل کند. فرانکل از درون این محنت‌کده یک زندگی پویا و پر از فایده‌مندی برای خود و دیگری بیرون می‌آورد.

اما به نظر می‌رسد صحنه‌های آخر کتاب در عین سادگی، بیشتر قابل توجه‌ باشد. پس از روایت‌های بسیار ناامیدکننده نویسنده از زندانیان و زندان‌بان‌ها، غذاهای بی‌خاصیت، لباس‌های مندرس، روابط شکننده میان انسان‌ها، مرگ‌ها، خنده‌ها، گریه‌ها، حسرت‌ها، کار طاقت‌فرسا در شرایط سخت، بیماری‌های ساده که در آن شرایط به راحتی کشنده می‌شوند و خیلی چیزهای دیگر، جنگ جهانی دوم مدتیست پایان یافته و فرانکل منتظر است از اردوگاه بیرون برود، اما خبری از بیرون رفتن نیست. این انتظار کشنده است، احساس فراموش‌شدن به آنها دست داده و از این وضعیت پس از دیدن آن همه اتفاق بد و تلخ، کلافه و نگرانند. اما بالاخره روز موعود فرامی‌رسد. فرانکل بیرون از در، خودش را مجدداً پیدا می‌کند، در چند رشته ادامه تحصیل داده و به یک فرد معتبر در روان‌شناسی بدل می‌شود.

امروز و اکنون نیمکره شمالی زمین، در یک بحران فرورفته و به زودی کشورها و مردمان بیشتری را هم درگیر می‌کند. برای بسیاری از مردمان کره زمین، دیدن حتی چند روز دیگر به یک آرزو بدل، اما یک روز پس از کرونا، آنان که زنده بمانند، مثل ویکتور فرانکل به راحتی و به شکلی عادی از در رد می‌شوند، همان دری که امروز برای خیلی‌ها آرزویی محالست، دوباره چرخ زندگی راه میفتد و انسان‌ها با دیدن مرگ و بیماری دیگری، وارد دنیای پساکرونایی می‌شوند.

آنان باید بتوانند خود را پیدا کنند، به رشد جمعی برسند، وسواس و اضطراب‌ تمیزی دست‌ها را فراموش کنند، دنیا را پاکیزه ببینند تا بتوانند باز در آن زندگی کنند، همان دنیایی که از فرط کثیفی و آلودگی، خانه‌نشین‌شان کرده و باعث شده بسیاری از آنان در قرنطینه، وضعیت معیشتی بسیار بدتری نسبت به دوران قبلی پیدا کنند.
باید به آن روز و به آن آدم‌ها امیدوار بود. به نظر شاید آدم‌های پساکرونایی دیگر آدم‌های پیشاکرونایی نباشند، چون این اتفاق آنقدر بزرگ است که بتواند همه را تکان ‌دهد و امیدواریم جامعه جهانی تکانی بخورد و اشتباهات بشر به ویژه اشتباهات عرصه‌های کلان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی او، هرچه سریع‌تر جبران شود. زیرا اگر کرونای دیگری بیاید، به نظر می‌رسد شاید زمین دیگر نتواند تحمل کند.
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد

طراحی و اجرا توسط: هیاهو