5 آذر 1402 ساعت: 18:9
کاملاً طبیعی است که گاهی فرزندانمان در روابط خود دچار مشکل شوند و برای شکایت از اوضاع پیشآمده به ما پناه بیاورند. این مشکلات و رنجشها اجتنابناپذیرند و چهبسا اگر به شیوه صحیحی به آنها پاسخ دهیم، نهتنها فرزندانمان آسیبی نمیبینند، بلکه به رشد و پختگی آنها نیز کمک کردهایم.
در چنین شرایطی، والدین ناخواسته و سهواً دچار خطاهایی میشوند مانند:
کوچک شمردن موضوع مثل گفتن «حالا اتفاقی نیفتاده که ...»
انکار احساسات کودک مثل گفتن «حسود نباش»
حل مساله فوری مثل گفتن «الان بهت یک توپ دیگه میدم»
نصیحت کردن مثل گفتن «با هم دوست باشید دعوا نکنید، به هم احترام بگذارید»
سرزنش مثل گفتن «من که به تو میگفتم رفتار این دوستت نامناسبه، تو گوش نمیکردی. حالا خودت دیدی؟» ایجاد حواسپرتی مثل گفتن «بیا بازی جدید گوشیم رو ببین»
از آنجایی که یکی از اصلیترین شیوههای یادگیری، یادگیری مشاهدهای است، با چند گام میتوانیم الگوی مناسبی برای همدلی و درنهایت مدیریت موثر احساسات دشوار در فرزندانمان باشیم.
گام اول گوش دادن فعالانه است. یعنی منظورمان چیزی فراتر از شنیدن است. منظور، گوش دادنی توام با توجه و تمرکز است. عوامل حواسپرتی درونی مثل فکرها و عوامل حواسپرتی بیرونی نظیر صداهای محیطی، تمرکز ما را در گوش دادن فعالانه کاهش میدهد. فرزندان ما متوجه این موضوع خواهند شد، بنابراین لازم است تمرین کنیم که آگاهانه و خودخواسته به عوامل حواسپرتی بیتوجه باشیم و توجهمان را به گفتههای فرزندمان معطوف کنیم.
گام دوم انعکاس احساس و محتواست. در این مرحله بهتر است با تکتک اجزای صورت و زبان بدن با فرزندمان همحسی ایجاد کنیم. همحسی به معنی تایید نیست؛ بلکه همدلی و درک دیگران است. این همدلی و انعکاس احساس، به احساس ناخوشایند فرزند شما دامن نمیزند.
پل اکمن، روانشناس و متخصص در زمینه زبان بدن، این سازگاری به زبان نیاورده را تحتعنوان راه پایینی و کلمات و لحن را تحتعنوان راه بالایی بیان میکند و معتقد است راه پایینی آموزشپذیر است و هر چه مردم در این مورد بیشتر آموزش ببینند در روابطشان علمکرد بهتری خواهند داشت؛ «من فهمیدهام دوست تو بیاجازه دست داخل کیفت کرد و تو الان خشم داری»
گام سوم پرسشگری است. سوالات مفید کمک میکنند فرزندمان شفافتر و همه جانبهتر فکر کند. قدرتی که در سوال هست در جملات خبری نیست. هدف از پرسشگری این است که خواسته و نیاز فرد برای خودش و برای ما روشنتر شود؛ «در آن لحظه دلت چه چیزی میخواست؟ یا الان دقیقاً خواسته تو چیست؟»
گام چهارم راهحلها و ارزیابی درست است. درواقع گفتوگو و پیدا کردن راهحلهای مختلف، بهطور ضمنی به فرزندمان یاد میدهند که او گزینههای رفتاری دیگری هم پیشرو دارد. منظور از ارزیابی، سنجش مفید بودن راهحلهاست؛ «به نظرت اگر دوستت را هل بدهی، مشکل تو حل خواهد شد یا اوضاع بدتر میشود؟»
مراحلی که گفته شد، مجموعهای از مهارتهایی هستند که هر چقدر بیشتر تکرار و تمرین شوند، کودک در آنها تبحر بیشتری پیدا خواهد کرد و هنگام رویارویی با موانع و مشکلات، مدیریت موثرتری بر رفتار، گفتار و احساسات خود خواهد داشت.