یادداشتی از مهدیه کاملیان، روانشناس عمومی و مدرس انجمن روانشناسی تربیتی ایران (قسمت دوم)
چطور می‌توان به کودکان کمک کرد احساسات خود را شناسایی کنند؟
24 آبان 1402 ساعت: 13:8



خوشبختانه کودکان، نوجوانان و حتی والدین در هر سنی که باشند، می‌توانند دو مهارت خودآگاهی و همدلی را در خود ارتقا بدهند یا بهبود بخشند. البته قبل از آموزش به کودکان، والدین ابتدا باید این مهارت‌ها را در خودشان تقویت کنند.


برای آنکه کودک یا نوجوان بتواند بعد از تجربه احساسات ناخوشایند، مدیریت مناسبی بر رفتار و گفتار خود داشته باشد لازم است دو مهارت مهم را کسب یا تقویت کند.

کودک در ابتدا باید نسبت به احساسات، افکار، نیازها و اهداف خود، بینش و آگاهی داشته باشد. یعنی بتواند به درون خود بنگرد و نام احساس خودش را بفهمد. به این مهارت، خودآگاهی می‌گوییم که لازمه داشتن روابط مناسب و مطلوب با دیگران است.


کودک باید بتواند احساسات، افکار، نیازها و اهداف دیگران را نیز درنظر داشته باشد. البته این، بدان معنی نیست که او را وادار کنیم مطابق با ارزش‌ها و خواست دیگران رفتار کند؛ بلکه منظور آن است که بتوان از زاویه دید دیگران هم به موضوعات نگریست.


به این مهارت، همدلی گفته می‌شود که کودکان به‌مرور و کم‌کم باید با آن آشنا شوند. همدلی اشاره به مهارتی دارد که به‌واسطه آن می‌توانیم فکر، احساس، نیاز و هدف دیگران را پیش‌بینی کنیم.


چنین مهارتی لازمه رفتار مسوولانه است و بدون پرورش آن، کودک رفتارهای خودخواهانه‌ای در پیش خواهد گرفت که می‌تواند روابط اجتماعی او را تحت‌تاثیر قرار دهد.


خودآگاهی و همدلی مانند تابیده شدن نور آگاهی بر فکر و بر احساسات ما هستند که کمک می‌کنند اقدام مناسبی کنیم و بهتر تصمیم بگیریم.


خوشبختانه کودکان، نوجوانان و حتی والدین در هر سنی که باشند، می‌توانند این دو مهارت (خودآگاهی و همدلی) را در خود ارتقا بدهند یا بهبود بخشند. البته قبل از آموزش به کودکان، والدین ابتدا باید این مهارت‌ها را در خودشان تقویت کنند.


به چه نکاتی برای تقویت خودآگاهی باید توجه داشت؟


شناخت نام احساسات و به کار بردن آن در گفت‌وگوهای روزمره و درک ارتباط میان فکر و احساس دو موردی هستند که باید به آنها توجه داشت. فراموش نکنیم شیوه تفکر ما تعیین می‌کند چه احساسی داشته باشیم؛ نه اتفاقات بیرونی؛ «وقتی با من بلند صحبت می‌کنی، فکر می‌کنم به من بی‌احترامی شده و احساس خشم می‌کنم».

 

چگونه می‌توان احساسات را مدیریت کرد؟


هدف از مدیریت احساسات، اجتناب از تجربه احساس نیست، دور زدن احساس و ایجاد حواس‌پرتی هم نیست. درواقع ما قصد نداریم کاری کنیم که فرزندمان هیچ‌گاه عصبانی، غمگین و نگران نشود یا به‌سرعت احساسش فروکش کند. چون اصلاً خودمان هم قادر به چنین کاری نیستیم. بلکه می‌خواهیم کودکان بتوانند با آگاهی از افکار و احساسات و توجه به پیامدها، تصمیمات سالم‌تر و بهتری بگیرند.


ما همواره امکان انتخاب رفتارهای گوناگونی داریم. بسیاری از ما طبق عادت رفتار می‌کنیم. از آنجایی که در رفتارهای عادتی، میزان خودآگاهی پایین است، در روابط به‌صورت واکنشی عمل می‌کنیم. در حالی که اگر فقط چند ثانیه مکث و به رفتاری که قصد انجامش را داریم فکر کنیم دیگر طبق عادت عمل نمی‌کنیم و رفتاری بهتر و مناسب‌تری در پیش می‌گیریم. فرزندان ما نیز شاهد این گونه مکث‌ها در ما می‌شوند و از ما الگوبرداری می‌کنند.

 

چگونه می‌توان چنین رفتارهایی را در کودکان نهادینه کرد؟


گاهی در گفت‌وگوها کنجکاوی فرزندتان را نسبت به اینکه به چه چیز فکر می‌کند یا چه احساسی دارد یا هدفش از انجام رفتار چیست، برانگیزید. ضمن اینکه خود شما هم می‌توانید این موارد را درباره خودتان بگویید.


والدین می‌توانند یکی از این موارد پنج‌گانه را انتخاب کنند و به مدت دو هفته تعاملات خود را با توجه به این نکات پیش ببرند. دیدن نتیجه کار حتماً انرژی و انگیزه بخش خواهد بود، سپس می‌توانند موارد دیگری را به همین شکل، به روابط خود با فرزندانشان بیافزایند.

برچسب ها
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد