9 مرداد 1402 ساعت: 13:5
در اکثریت موارد، والدین و فرزندان وظایف تعریفشده و مشخصی دارند: والدین باید از فرزندان مراقبت کنند و فرزندان هم باید بر فرایندهای رشد و تکامل خودشان تمرکز داشته باشند. اما گاهی اوقات این وظایف جابهجا و برعکس میشوند، به این معنا که فرزند در جایگاه مراقبتگر و مسئول قرار میگیرد، یعنی همان پدیدهای که «والدگری فرزندان» نامیده میشود.

در این موقعیت، فرزندان از سنین پایین باید مسئولیتهای مختلفی را بر عهده بگیرند (از تمیز کردن خانه تا میانجیگری در نزاعهای خانوادگی). این وارونگی در نقشهای خانوادگی برای کودکان شدیدا مضر است و میتواند پیامدهای عاطفی و روانی ماندگاری برای آنان داشته باشد. روانشناسان میگویند که این بچهها احساسات و نیازهای خودشان را بهعنوان یک تهدید درک میکنند. در ادامه با انواع والدگری فرزندان و جزئیات بیشتری درباره این پدیده آشنا خواهیم شد.
انواع والدگری فرزندان
والدگری فرزندان زمانی اتفاق میافتد که والدین وظایف و مسئولیتهای غیرمرتبط و نامناسب را بر عهده بچهها میگذارند و مرزهای مهم بین والدین و فرزندان را از بین میبرند. در یک خانواده سالم، والدین باید از بچهها مراقبت کنند و حمایت کاربردی (تامین غذا، پناهگاه، چارچوب زندگی روزانه) و حمایت عاطفی (عشق، توجه، راهنمایی، قوانین) خودشان از بچهها را به اجرا دربیاورند. اگر که والدین نتوانند در این حمایتها موفق عمل کنند، ممکن است که بچهها وارد فرایند والدگری شوند و خودشان را در موقعیتی ببینند که انگار وظیفه دارند از والدین مراقبت کنند.
پیامدهای منفی والدگری فرزندان
مدیریت مسئولیتهای مخصوص دوران بزرگسالی برای خود بزرگسالان استرسزا است. بنابراین جای تعجب ندارد که بچهها در صورت بر عهده گرفتن این مسئولیتها تحت فشار زیادی قرار بگیرند و با پیامدهای منفی مواجه شوند. با توجه به اینکه بچههای والدگر به احساسات و نیازهای خودشان اهمیت نمیدهند، مجبور میشوند که بهتنهایی با این مساله کنار بیایند، درحالی که این روند هم به تردید در خود و سرزنش خود منتهی میشود.
استرس مزمن و همیشگی والدگری میتواند بچهها را به اختلال اضطرابی، افسردگی و دیگر مشکلات روانشناختی مبتلا کند. والدگری همچنین با رفتارهای پرخاشگرانه یا مخرب، مشکلات تحصیلی، مصرف مواد مخدر و مشکلات اجتماعی مرتبط است. بعضی از این کودکان والدگر با مشکلات عاطفی خاصی مواجه میشوند که توانایی مدیریت آنها را ندارند و درنهایت به همین دلیل به درجات مزمنی از استرس مبتلا میشوند.
والدگری فرزندان با تواناییهای طبیعی بچهها برای مشارکت در فعالیتهایی که برای رشد و تکاملشان مناسب هستند، تداخل دارند. بهطور کلی، والدگری فرزندان از شکلگیری دوران کودکی «عادی» جلوگیری میکند زیرا این بچهها خیلی سریع و زود باید «بزرگ» شوند.
پیامدهای منفی والدگری فرزندان در دوران بزرگسالی هم ادامه دارند و درواقع باعث اختلال در زندگی آینده انسانها خواهند شد. این مشکل میتواند در شکل اضطراب نسبت به کسب استقلال، ترس از رها شدن، خشم و رنجش شدید، ناتوانی از اعتماد به دیگران یا خودداری از صمیمیت نمایان شود. بزرگسالانی که در دوران کودکیشان والدگری کردهاند، معمولا در تعیین مرزهای ضروری میان خودشان و فرزندانشان یا مشخص کردن انتظارات و توقعات خودشان از فرزندانشان دچار مشکل میشوند.
ترجمه: ندا احمدلو
منبع: parents