هارون یشایایی از خاطرات خود از اپیدمی تیفوس در جنگ دوم جهانی می گوید
خاطراتی از اپیدمی تیفوس در جنگ جهانی دوم
28 اسفند 1398 ساعت: 13:12



اپیدمی کرونا اولین اپیدمی در تاریخ ایران نیست. در جنگ جهانی دوم هم تیفوس اما ایرانی‌ها را بریده بود. هنوز هستند افرادی که خاطراتی از کشتار آن روزهای بیماری تیفوس دارند. از آن جمله هارون یشایایی که هر چند اغلب او را به عنوان تهیه‌کننده موفق فیلم‌هایی مانند اجاره‌نشین‌ها و ناخدا خورشید می‌شناسند، در مسئولیت ریاست عیئت مدیره بیمارستان دکتر سپیر در محله عودلاجان تهران و کسی که خود شاهد اپیدمی تیفوس بوده،
هارون یشایایی در مصاحبه‌ای با ایرنا از خاطرات آن روزهای خود می‌گوید. بخشی از این مصاحبه را می‌خوانیم:

سال‌های حدود اوایل دهه بیست در تهران تیفوس شایع شد، بیماری‌ای که شاید همه‌گیری‌اش امروزه و با وجود اخبار کرونا در خاطرتان زنده شود. درباره تصویر آن روزها و نحوه مواجهه مردم برایمان توضیح بدهید.

دکتر روح‌الله سپیر

- در میانه جنگ جهانی دوم یعنی سال ۱۹۴۲ مصادف با ۱۳۲۱، جنوب شهر تهران شاهد شیوع بیماری تیفوس شد. در آن زمان من کودکی هفت‌هشت ساله بودم و در محله سنتی کلیمیان در مرکز عودلاجان ساکن بودیم. در همان زمان کلیمیان یک مرکز درمانی داشتند که مربوط به یکی از کنیسه‌ها بود. این مرکز که هم‌اکنون به بیمارستان دکتر سَپیر تبدیل شده است، یک درمانگاه کوچک بود. رئیس این درمانگاه که خودش از اولین فارغ‌التحصیلان رشته پزشکی دانشگاه تهران بود، دکتر روح‌الله سَپیر نام داشت. او و اعضای درمانگاه نمی‌توانستند برای درمان مبتلایان تیفوس کاری انجام دهند و بیماران به بیمارستان سینا منتقل می‌شدند؛ دکتر سپیر اما طرحی دیگر را برنامه‌ریزی کرد. همان‌طور که می‌دانید ناقل بیماری تیفوس، شپش بود در نتیجه دکتر سپیر عده‌ای از جوانان را گرد هم آورد و با امکانات و تجهیزاتی که فراهم کرده بود گندزدایی از خانه‌ها را هدف قرار داد تا از شیوع بیماری تیفوس جلوگیری کند. گروه‌های دوسه نفره مرکب از دختران و پسرانی جوانی اعم از کلیمی و مسلمان به‌طور داوطلبانه شکل گرفت و دکتر سپیر این گروه‌ها را به همراه کیسه‌های حاوی مواد ضدعفونی‌کننده راهی خانه‌ها می‌کرد. آنان رختخواب‌ها و حتی لباس‌ها را بیرون می‌ریختند و اقدام به سمپاشی می‌کردند.

آیا خودتان نیز از نزدیک شاهد فعالیت آنان بودید؟

- من از جمله کسانی نبودم که داوطلب باشم اما دوستان من که از من بزرگ‌تر بودند و تا همین اواخر نیز زنده بودند در این گروه‌ها حضور داشتند. در واقع آنان به این نتیجه رسیدند که نمی‌توانند از بروز بیماری جلوگیری کنند اما می‌توانند امر ضدعفونی خانه‌ها را انجام دهند. شخص دکتر سپیر نیز در راس این گروه‌ها قرار داشت و همراه آنان در خانه‌ها حضور پیدا می‌کرد. متاسفانه چند تن از همین بچه‌ها و خود دکتر سپیر به تیفوس مبتلا شدند که چند نفر نجات پیدا کردند اما دکتر سپیر به دلیل نزدیکی به این مساله و با وجود آنکه بسیار جوان بود، در سال ۱۳۲۲ و در سی‌ودو سالگی درگذشت.

همکاری مردم با گروه‌های داوطلب چگونه بود؟

- در آن شرایط، یک روحیه جمعی برای مبارزه با اصل موضوع وجود داشت و همچنین روحیه خود دکتر سپیر نیز موثر بود. این خاطره از دوره کودکی تا امروز برایم بسیار ماندنی است، به‌خصوص در شرایطی که امروز و به‌واسطه کرونا به آن گرفتار آمده‌ایم. این امر برای امروزِ ما بسیار مهم است به‌ویژه اینکه با وجود توصیه دولت به همکاری و عدم خروج افراد از خانه، متاسفانه برخی توجه نمی‌کنند. مردم در خانه‌ها نیز با این گروه‌ها همکاری می‌کردند زیرا تیفوس بیماری بسیار وحشتناکی بود و مردم نیز به هم نزدیک‌تر بودند. در نظر داشته باشید که جمعیت به اندازه امروز زیاد نبود و مثل حالا اینقدر گستردگی وجود نداشت، در نتیجه بلافاصله با همدگیر جمع می‌شدند و سعی بر همدلی داشتند تا مشکل را مرتفع کنند. اکنون اما وضع به گونه‌ای است که برخی توجه نکردن به گفته‌های مسئولان را به‎نوعی نشانه شجاعت قلمداد می‌کنند در حالی که آن‌موقع و در پاسخ به درخواست همکاری دکتر سپیر، در همان کنیسه محل، ۳۰-۴۰ نفر جمع شدند و گروه‌های دوسه نفره تشکیل دادند و با کیسه‌های ضدعفونی‌کننده راهی خانه‌ها شدند اما آیا امروزه چنین چیزی شدنی است؟
پزشک خارجی و مردمِ خسته از بیماری و قحطی و اشغال.

- آیا در این شرایطی که تصویر می‌کنید، قحطی نیز وجود داشت؟ اصلا زندگی مردم با شیوع این بیماری به چه صورتی درآمد؟

قحطی نبود اما کمبودها و مشکلات به‌ویژه درمورد مسائل درمانی وجود داشت، به هر حال عوارض جنگ به ایران منتقل شده بود. من خوب یادم می‌آید؛ صف‌های طولانی برای نان تشکیل می‌شد و کیفیت نان‌ها بد بود. با این همه، نان در دسترس مردم بود. مجبور بودیم ساعت‌ها در صف بایستیم تا نانی که به آن سیلو می‌گفتند به ما هم برسد، آن هم با یک کیفیت خیلی بد. در نتیجه مسائلی از کمبود گرفته تا انتقال بیماری و اضطراب و ناراحتی مردم، همگی در جامعه آن روز وجود داشت
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد

طراحی و اجرا توسط: هیاهو