خانهنشینی اجباری را به فرصتی برای توسعه شخصی بدل کنیم
25 اسفند 1398 ساعت: 10:12
25 اسفند 1398 ساعت: 10:12
علی سرزعیم دکترای اقتصاد از دانشگاه میلان: بسیاری از ما به طور روزمره چنان درگیر امور اجرایی هر روزه هستیم که هیچ وقت فراغت مطلوب برای برخی کارها مهم اما غیرفوری را نداشتهایم. این ایام فرصتی است تا همه این کارها مهم اما غیرفوری که همواره فدای کارهای فوری اما غیرمهم شده است را در دستور کار خود قرار دهیم و به قدر مقدور به تحقق آنها بپردازیم.

این روزها که بخشی از جامعه ما به ناگزیر خانهنشین شدهاند و اخبار منفی ناشی از مرگومیر و بیماری پیوسته از رسانههای رسمی و غیررسمی پخش میشود، روح آدمی در معرض فشار قرار میگیرد. بمباران تبلیغاتی در این زمینه در کنار ترس طبیعی از دشمن نادیدهای چون یک ویروس، آدمیان را به مرز جنون، هراس، افسردگی و احیانا عجز میکشاند.
در برابر چنین وضعیتی، چه باید کرد؟
میتوان خود را تسلیم محیط تنشزا نمود و آثار منفی آن را بر روح و جان خریدار شد. در مقابل میتوان به جای انفعال، رویکرد فعالی پیشه کرد و برنامهای برای این روزهای خود تدارک دید و تهدید موجود را به فرصتی برای توسعه شخصی تبدیل کرد.
تردیدی نیست که توسعه، نیازمند شخصیتهای توسعهیافته است و کتاب خواندن راهی برای توسعه شخصی است.
بسیاری از ما به طور روزمره چنان درگیر امور اجرایی هر روزه هستیم که هیچ وقت فراغت مطلوب برای برخی کارها مهم اما غیرفوری را نداشتهایم. این ایام فرصتی است تا همه این کارها مهم اما غیرفوری که همواره فدای کارهای فوری اما غیرمهم شده است را در دستور کار خود قرار دهیم و به قدر مقدور به تحقق آنها بپردازیم. معمولاً بخشی از این کارهایی که همیشه به تعویق افتادهاند ناظر به امور مربوط به توسعه شخصی و خودشکوفایی است.
همه ما اذعان داریم که بسیاری از اموری که برای شهروندی در جهان پیچیده امروز لازم است را در نظام آموزشی نیاموختهایم. مثلا
روانشناسی رشد را که برای شناخت اقتضائات سنی فرزندانمان، پدران و مادران پیرمان و خودمان لازم است هیچ گاه به طور جدی نخواندهایم و جایی نیز به ما آنها را آموزش ندادهاند. کتابهای کنترل خشم و روانشناسی شخصیت را که همیشه کنار گذاشته بودیم تا در یک وقت مناسب بخوانیم. یادمان باشد که الان آن وقت مناسب شده است!
فنون مدیریت (مذاکره، مهارت ارتباطات و اقناع، رهبری و هنر اداره نیروی انسانی و ...) را که برای مدیریت بهتر سازمانی که در آن کار میکنیم و مجموعهای که بر آن نظارت داریم را فرصت نکردهایم کسب کنیم. الان که کسبوکارها خوابیده فرصتش را داریم.
کتابهای تاریخ برای فهم آنچه در تاریخ کشور خودمان و جهان گذشته است. شاید همیشه از کنار کتابهای تاریخ تمدن ویل دورانت گذشته باشیم و در عین حسرتخوردن به نخواندن آن، نداشتن وقت مناسب را علت آن دانستهایم و اینگونه خود را تسلی داده باشیم. شاید خیلی وقتها اسم ناپلئون، مائو، بیسمارک، شاه عباس صفوی و ... را شنیده باشیم اما هنوز ندانیم که واقعا اینها که بودند و چه کردند.
به عنوان یک شهروند جهانی اسامی تولستوی، داستایوفسکی، ویکتور هوگو، ... را شنیدهایم اما هیچ وقت امور جاری و مسئولیتهای تمامنشدنی نگذاشته تا واقعا بفهمیم که اینها چه کردند که تا این حد نامشان پرآوازه شده است. خوشبختانه یا بدبختانه آن فوریتهای بیرونی فعلا متوقف شده و دیگر عذری برای این ندانستن نداریم. میتوانیم خود را به جاذبه بیمانند داستانهای بزرگ تاریخ بسپاریم.
به عنوان یک ایرانی همیشه شنیدهایم که پنج شاعر بزرگ ایران حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی و نظامی هستند اما کتابهای آنها را جز معدود اشعاری هیچ وقت نخوانده و نشیندهایم. اینک فرصت مغتنمی است که یکی از کتابهای آنها را برگیریم و از ابتدا تا انتها بخوانیم.
پیشنهاد و توصیه مشفقانه من آنست که در مصاحبت با یکی از بزرگان تاریخ بشر قرار گیریم. کتابهای بزرگانی چون مولوی، غزالی، نیچه، امیرالمومنین حضرت علی و بودا مانند کتابهای تاریخ یا داستان نیست که یک بار دستمان بگیریم و از اول تا به آخر بخوانیم. فهم این کتابها و لذت بردن از آنها نیازمند چیزی بیش از خواندن است یعنی نیازمند نوعی همدلی، صبوری و خضوع برای پذیرش کلام هستند. این کتابها و مولفانشان آنقدر بزرگ هستند که آدمی را به کام خود میکشند و وقتی آدمی با آنها همنشین میشود چه بخواهد و چه نخواهد قدری آرام میشود، در درون خود فرو میرود، از جهان بیرون منعزل میشود (و چه بهتر در این ایام!) و به تدریج شخصیتش دستخوش تغییراتی مطلوب میگردد. اگر دوست دارید روحتان ارتقا یابد و شخصیتتان ارتقا پیدا کند چنین فرصت همنشینی را از دست ندهید. شاید دیگر در بقیه عمر چنین فرصتی را نیابید.
________________________________________
در برابر چنین وضعیتی، چه باید کرد؟
میتوان خود را تسلیم محیط تنشزا نمود و آثار منفی آن را بر روح و جان خریدار شد. در مقابل میتوان به جای انفعال، رویکرد فعالی پیشه کرد و برنامهای برای این روزهای خود تدارک دید و تهدید موجود را به فرصتی برای توسعه شخصی تبدیل کرد.
تردیدی نیست که توسعه، نیازمند شخصیتهای توسعهیافته است و کتاب خواندن راهی برای توسعه شخصی است.
بسیاری از ما به طور روزمره چنان درگیر امور اجرایی هر روزه هستیم که هیچ وقت فراغت مطلوب برای برخی کارها مهم اما غیرفوری را نداشتهایم. این ایام فرصتی است تا همه این کارها مهم اما غیرفوری که همواره فدای کارهای فوری اما غیرمهم شده است را در دستور کار خود قرار دهیم و به قدر مقدور به تحقق آنها بپردازیم. معمولاً بخشی از این کارهایی که همیشه به تعویق افتادهاند ناظر به امور مربوط به توسعه شخصی و خودشکوفایی است.
همه ما اذعان داریم که بسیاری از اموری که برای شهروندی در جهان پیچیده امروز لازم است را در نظام آموزشی نیاموختهایم. مثلا
روانشناسی رشد را که برای شناخت اقتضائات سنی فرزندانمان، پدران و مادران پیرمان و خودمان لازم است هیچ گاه به طور جدی نخواندهایم و جایی نیز به ما آنها را آموزش ندادهاند. کتابهای کنترل خشم و روانشناسی شخصیت را که همیشه کنار گذاشته بودیم تا در یک وقت مناسب بخوانیم. یادمان باشد که الان آن وقت مناسب شده است!
فنون مدیریت (مذاکره، مهارت ارتباطات و اقناع، رهبری و هنر اداره نیروی انسانی و ...) را که برای مدیریت بهتر سازمانی که در آن کار میکنیم و مجموعهای که بر آن نظارت داریم را فرصت نکردهایم کسب کنیم. الان که کسبوکارها خوابیده فرصتش را داریم.
کتابهای تاریخ برای فهم آنچه در تاریخ کشور خودمان و جهان گذشته است. شاید همیشه از کنار کتابهای تاریخ تمدن ویل دورانت گذشته باشیم و در عین حسرتخوردن به نخواندن آن، نداشتن وقت مناسب را علت آن دانستهایم و اینگونه خود را تسلی داده باشیم. شاید خیلی وقتها اسم ناپلئون، مائو، بیسمارک، شاه عباس صفوی و ... را شنیده باشیم اما هنوز ندانیم که واقعا اینها که بودند و چه کردند.
به عنوان یک شهروند جهانی اسامی تولستوی، داستایوفسکی، ویکتور هوگو، ... را شنیدهایم اما هیچ وقت امور جاری و مسئولیتهای تمامنشدنی نگذاشته تا واقعا بفهمیم که اینها چه کردند که تا این حد نامشان پرآوازه شده است. خوشبختانه یا بدبختانه آن فوریتهای بیرونی فعلا متوقف شده و دیگر عذری برای این ندانستن نداریم. میتوانیم خود را به جاذبه بیمانند داستانهای بزرگ تاریخ بسپاریم.
به عنوان یک ایرانی همیشه شنیدهایم که پنج شاعر بزرگ ایران حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی و نظامی هستند اما کتابهای آنها را جز معدود اشعاری هیچ وقت نخوانده و نشیندهایم. اینک فرصت مغتنمی است که یکی از کتابهای آنها را برگیریم و از ابتدا تا انتها بخوانیم.
پیشنهاد و توصیه مشفقانه من آنست که در مصاحبت با یکی از بزرگان تاریخ بشر قرار گیریم. کتابهای بزرگانی چون مولوی، غزالی، نیچه، امیرالمومنین حضرت علی و بودا مانند کتابهای تاریخ یا داستان نیست که یک بار دستمان بگیریم و از اول تا به آخر بخوانیم. فهم این کتابها و لذت بردن از آنها نیازمند چیزی بیش از خواندن است یعنی نیازمند نوعی همدلی، صبوری و خضوع برای پذیرش کلام هستند. این کتابها و مولفانشان آنقدر بزرگ هستند که آدمی را به کام خود میکشند و وقتی آدمی با آنها همنشین میشود چه بخواهد و چه نخواهد قدری آرام میشود، در درون خود فرو میرود، از جهان بیرون منعزل میشود (و چه بهتر در این ایام!) و به تدریج شخصیتش دستخوش تغییراتی مطلوب میگردد. اگر دوست دارید روحتان ارتقا یابد و شخصیتتان ارتقا پیدا کند چنین فرصت همنشینی را از دست ندهید. شاید دیگر در بقیه عمر چنین فرصتی را نیابید.
________________________________________
دیدگاه کاربران
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد