دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک، از راهکارهای رفع تنشهای خانوادگی میگوید
بعد از اعمال قرنطینه در بسیاری از کشورهای جهان و اجبار به خانهنشینی افراد خانواده و همجوار بودن برای مدت نسبتا طولانی، خبرهایی از بالا گرفتن تنش بین زوج ها و خشونتهای خانگی بهخصوص خشونت علیه زنان به گوش میرسد.
با دعواهای زن و شوهری در قرنطینه چه کنیم؟
15 فروردین 1399 ساعت: 15:1
15 فروردین 1399 ساعت: 15:1
بعد از اعمال قرنطینه در بسیاری از کشورهای جهان و اجبار به خانهنشینی افراد خانواده و همجوار بودن برای مدت نسبتا طولانی، خبرهایی از بالا گرفتن تنش بین زوج ها و خشونتهای خانگی بهخصوص خشونت علیه زنان به گوش میرسد.
برای بحث درباره نتایج اقامت طولانی مدت افراد خانواده در کنار هم در خانه و تبعات آن، با دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک، به گفتگو نشستیم.
- به نظر میرسد، اقامت طولانیمدت اعضای خانواده در خانه میزان تنش در محیط خانوادهها را بالا برده. نظرتان در این باره چیست؟
- اصولا در موجودات زنده در پرندگان یا پسانداران در ساعاتی از روز جفت نر و ماده از هم جدا میشوند. در مواردی میبینیم که وظایف نر و ماده از هم تفکیک شدهاند و هر یک به فراخور نیاز افراد خانواده وظایفی را به عهده میگیرد. گاهی شیر نر به شکار میرود و گاهی شیر ماده یا گاهی پرنده نر خانهسازی میکند و گاهی پرنده ماده. منظورم این است که در طبیعت هم نر و ماده همیشه کنار هم نیستند.
در انسانها این تفکیک نقش و جدایی زن و شوهر از یکدیگر هم دلیل اجتماعی دارد و هم دلیل فیزیولوژیک.
- درباره انسانها جداییها چه نقشی دارند؟
- یکی از آفات زندگی زناشویی که باعث بالا رفتن تنشهای خانوادگی میشود، این است که زن و شوهر ساعات زیادی را در کنار هم بگذرانند. این مسئله را مثلا میتوانیم در بین زوجهایی که همکار هستند به خوبی ببینیم.
امکان بروز تنش در زوجهایی که تمام طول روز کاری را با هم میگذرانند و بعد هم با هم به خانه میروند و بقیه روز را هم در کنار هم هستند یا افرادی که به دلیل دورکاری، کارشان را در خانه انجام میدهند و ناهار و ساعات استراحت را در خانه میگذرانند، بیشتر از زوجهایی است که بخشی از روز را جدا از هم هستند.
در دوران بازنشستگی هم رفتن به پارک یا هر محیطی خارج از خانه برای یکی دو ساعت هم که شده، با همین منطق توجیه میشود.
- چرا چنین مسئله ای را می بینیم؟
- علت این است که وقتی افراد مدام در کنار همدیگر باشند، نسبت به هم حساس میشوند و از یکدیگر ایراد و نکته میگیرند و مرتب سعی میکنند همدیگر را اصلاح کنند.
در مفهوم علمی این است که وسواسهایی که افراد با خود آوردهاند، باعث میشود با هدف اصلاح طرف مقابل، به قول امروزیها مرتب به هم گیر بدهند یا بهانهجویی کنند. وقتی تعداد این بهانهجوییها در طول روز یا روزها زیاد شود و از حدی بگذرد، تنش را بالا میبرد و عشق و علاقه بین زوجین را کمرنگ میکند.
حتی جدا از قرنطینه که برای همه ما موضوعی تازه است، بسیار شاهدیم که زن و شوهری با عشق و علاقه زندگی را با هم شروع میکنند، اما وسواسهایی که هر کدام از خانه خود آوردهاند، باعث میشود بعد از مدتی نتوانند زندگی مشترک را تحمل کنند. این دعواها هم براساس ریزبینی و نکتهسنجی شکل میگیرد.
-لطفا دقیقتر توضیح دهید؟
مثلا گوش آدمها ویژگی های متفاوتی را دارد. یکی از زوجها ممکن است صدای تلویزیون را در حدی بپسندد که برای طرف دیگر به دلیل پیرگوشی یا هر دلیل دیگری، قابل شنیدن یا مطلوب نباشد. همین مثال ساده میتواند سرچشمه درگیریهای فراوان در خانه بین زوجین یا فرزندان شود.
مثال دیگر، آشپزی کردن است. در روزهای خارج از قرنطینه، روال کار بر این بود که زن به عنوان مدیر اصلی آشپزخانه، اغلب به تنهایی غذای خانواده را تهیه میکرد. حالا این نقش مخدوش شده. مردی که حوصلهاش از خانهنشینی سر رفته سعی میکند به نوعی ریاست خود را در خانه نشان بدهد. این است که مرتب به آشپزخانه سرک میکشد و همین مداخلهها و سرک کشیدنها میتواند سوخت یک تنش جدی در محیط خانه را فراهم کند.
- این روزها که مردم مجبورند در خانه بمانند، راه حل شما برای آرام ماندن محیط خانه چیست؟
- یک راه حل قطعی این است که در پی اصلاح هم نباشند، نکتهسنجی نکنند، با هم سازش کنند و تفاوتهای هم را بپذیرند و بپذیرند که امکان ندارد که دو تا ادم مثل هم باشند یا مثل هم شوند.
ما با هم ازدواج نمیکنیم تا دیگری را مانند خود کنیم. ما ازدواج میکنیم تا با وجود تفاوتها از وجود هم لذت ببریم. حتی در پیمانهای ازداج در همه ادیان، زن و شوهر را به سازش با هم و وفاداری و عشق دعوت میکنند نه به اصلاح همدیگر.
حالا مشکل در کشور ما این است که ما تعداد زیادی طلاق جنسی و طلاق عاطفی داریم و این هم دو دلیل دارد: اول اینکه زن و مرد ما که وارد رابطه زناشویی میشوند، هماغوشی را آموزش ندیده و دوم، مهارتهای زندگی مشترک را هم نمیدانیم.
یکی از ریشههای تنشهای امروزی در محیط خانوادهها، همین طلاقهای عاطفی و جنسی قبلی است. اگر بتوانیم در این دوران آموزش درستی پیدا کنیم، شاید خانهنشینی اجباری امروز ما بتواند راهگشای روابط بهتر شود.
- به نظر میرسد، اقامت طولانیمدت اعضای خانواده در خانه میزان تنش در محیط خانوادهها را بالا برده. نظرتان در این باره چیست؟
- اصولا در موجودات زنده در پرندگان یا پسانداران در ساعاتی از روز جفت نر و ماده از هم جدا میشوند. در مواردی میبینیم که وظایف نر و ماده از هم تفکیک شدهاند و هر یک به فراخور نیاز افراد خانواده وظایفی را به عهده میگیرد. گاهی شیر نر به شکار میرود و گاهی شیر ماده یا گاهی پرنده نر خانهسازی میکند و گاهی پرنده ماده. منظورم این است که در طبیعت هم نر و ماده همیشه کنار هم نیستند.
در انسانها این تفکیک نقش و جدایی زن و شوهر از یکدیگر هم دلیل اجتماعی دارد و هم دلیل فیزیولوژیک.
- درباره انسانها جداییها چه نقشی دارند؟
- یکی از آفات زندگی زناشویی که باعث بالا رفتن تنشهای خانوادگی میشود، این است که زن و شوهر ساعات زیادی را در کنار هم بگذرانند. این مسئله را مثلا میتوانیم در بین زوجهایی که همکار هستند به خوبی ببینیم.
امکان بروز تنش در زوجهایی که تمام طول روز کاری را با هم میگذرانند و بعد هم با هم به خانه میروند و بقیه روز را هم در کنار هم هستند یا افرادی که به دلیل دورکاری، کارشان را در خانه انجام میدهند و ناهار و ساعات استراحت را در خانه میگذرانند، بیشتر از زوجهایی است که بخشی از روز را جدا از هم هستند.
در دوران بازنشستگی هم رفتن به پارک یا هر محیطی خارج از خانه برای یکی دو ساعت هم که شده، با همین منطق توجیه میشود.
- چرا چنین مسئله ای را می بینیم؟
- علت این است که وقتی افراد مدام در کنار همدیگر باشند، نسبت به هم حساس میشوند و از یکدیگر ایراد و نکته میگیرند و مرتب سعی میکنند همدیگر را اصلاح کنند.
در مفهوم علمی این است که وسواسهایی که افراد با خود آوردهاند، باعث میشود با هدف اصلاح طرف مقابل، به قول امروزیها مرتب به هم گیر بدهند یا بهانهجویی کنند. وقتی تعداد این بهانهجوییها در طول روز یا روزها زیاد شود و از حدی بگذرد، تنش را بالا میبرد و عشق و علاقه بین زوجین را کمرنگ میکند.
حتی جدا از قرنطینه که برای همه ما موضوعی تازه است، بسیار شاهدیم که زن و شوهری با عشق و علاقه زندگی را با هم شروع میکنند، اما وسواسهایی که هر کدام از خانه خود آوردهاند، باعث میشود بعد از مدتی نتوانند زندگی مشترک را تحمل کنند. این دعواها هم براساس ریزبینی و نکتهسنجی شکل میگیرد.
-لطفا دقیقتر توضیح دهید؟
مثلا گوش آدمها ویژگی های متفاوتی را دارد. یکی از زوجها ممکن است صدای تلویزیون را در حدی بپسندد که برای طرف دیگر به دلیل پیرگوشی یا هر دلیل دیگری، قابل شنیدن یا مطلوب نباشد. همین مثال ساده میتواند سرچشمه درگیریهای فراوان در خانه بین زوجین یا فرزندان شود.
مثال دیگر، آشپزی کردن است. در روزهای خارج از قرنطینه، روال کار بر این بود که زن به عنوان مدیر اصلی آشپزخانه، اغلب به تنهایی غذای خانواده را تهیه میکرد. حالا این نقش مخدوش شده. مردی که حوصلهاش از خانهنشینی سر رفته سعی میکند به نوعی ریاست خود را در خانه نشان بدهد. این است که مرتب به آشپزخانه سرک میکشد و همین مداخلهها و سرک کشیدنها میتواند سوخت یک تنش جدی در محیط خانه را فراهم کند.
- این روزها که مردم مجبورند در خانه بمانند، راه حل شما برای آرام ماندن محیط خانه چیست؟
- یک راه حل قطعی این است که در پی اصلاح هم نباشند، نکتهسنجی نکنند، با هم سازش کنند و تفاوتهای هم را بپذیرند و بپذیرند که امکان ندارد که دو تا ادم مثل هم باشند یا مثل هم شوند.
ما با هم ازدواج نمیکنیم تا دیگری را مانند خود کنیم. ما ازدواج میکنیم تا با وجود تفاوتها از وجود هم لذت ببریم. حتی در پیمانهای ازداج در همه ادیان، زن و شوهر را به سازش با هم و وفاداری و عشق دعوت میکنند نه به اصلاح همدیگر.
حالا مشکل در کشور ما این است که ما تعداد زیادی طلاق جنسی و طلاق عاطفی داریم و این هم دو دلیل دارد: اول اینکه زن و مرد ما که وارد رابطه زناشویی میشوند، هماغوشی را آموزش ندیده و دوم، مهارتهای زندگی مشترک را هم نمیدانیم.
یکی از ریشههای تنشهای امروزی در محیط خانوادهها، همین طلاقهای عاطفی و جنسی قبلی است. اگر بتوانیم در این دوران آموزش درستی پیدا کنیم، شاید خانهنشینی اجباری امروز ما بتواند راهگشای روابط بهتر شود.
دیدگاه کاربران
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد