چگونه با کودکان در مورد سرطان صحبت کنیم
16 دی 1399 ساعت: 21:10



جین زنی 52 ساله است که به تازگی مبتلا به لنفوم شده است. او می‌گوید: در حقیقت، عجیب به نظر می‌رسد، اما من در مورد خودم خیلی نگران نیستم، فقط نمی‌دانم چگونه به پسرانم بگویم. 


اگر آنها کوچکتر بودند، شاید می‌توانستم آن را از دید آنها پنهان کنم، اما پسران من انتظار دارند که من در بازی‌های فوتبال و کنفرانس‌های معلمان حضور داشته باشم و آنها را به خانه دوستان برسانم.

 آنها زندگی پرمشغله‌ای دارند و نباید نگران من باشند و قطعاً نمی‌خواهم باری بر دوش آنها باشم. برای بیمارانی که والدین هستند، درک اینکه چگونه تشخیص سرطان خود را با فرزندان خود به اشتراک بگذارند می‌تواند یک چالش واقعی باشد.

اگر فرزندان نوزاد یا کودک نوپایی هستند، از آنجا که مراقبت از آنها نیازی به توضیح در مورد سرطان یا درمان ندارد، همه چیز از منظر روانشناسی رو به جلو است. آنها به مراقبان اصلی احتیاج دارند که مراقب تغذیه، خواب مناسب و زمان بازی آنها باشند.

سوزان اغلب در طول مدت بستری در بیمارستان برای معالجه سرطان مغز استخوان به خود اطمینان می‌دهد که دختر یک ساله‌اش الیزا در کنار مادرشوهرش در سلامت و امنیت است. البته من می‌خواهم آنجا باشم، اما می‌دانم که جای الیزا خوب است و هفته آینده وقت خواهیم داشت. خواندن داستان‌های او در فیس تایم نکته برجسته روز من است و به من کمک می‌کند تا با او ارتباط برقرار کنم.

کودکان زیر 10 سال معمولاً هوشیار، کنجکاو و مراقب هستند. آنها به طور مستقیم به سوالات پاسخ می‌دهند. جنیفر در میانه شیمی درمانی سرطان پستان بود و پسرش تام 6 ساله بود. تام از مادرش در مورد سر بی مویش می‌پرسد، و به آرامی نیز سر او را از صندلی عقب ماشین نوازش می‌کند. یک تزریق در همان روز یک رویداد در مدرسه تام بود، و جنیفر آن را از دست داد. جنیفر به جای اینکه بهانه‌ای برای کار یا ترافیک ایجاد کند، به تام گفت که او دارو می‌گرفت تا سرطان را تحت کنترل داشته باشد. 

از قبل به تام گفته شده بود که سرطان به این معنی است که بخشی از بدن خیلی سریع رشد می‌کند، بنابراین برای او تحت کنترل سرطان به این معنی است که مادرش ”دقیقاً با سرعت مناسب“ در حال رشد است، که برای او تفکری اطمینان‌بخش بود. برای جنیفر که می‌توانست کمی در مورد سرطان در سطح درک تام صحبت کند،  آسودگی خاطر بود. 

تلاش برای پنهان کردن عوارض جانبی درمان طاقت فرسا بود، و تام بدیهی است که تغییر موهای من را دیده است. مطمئناً غم و اندوه وجود داشت زیرا او این رویداد را از دست داده بود، اما جنیفر می‌دانست که او و تام فعالیت‌های دیگری برای به اشتراک گذاشتن دارند، و آنها به طور خاص زمانی را برای جبران رویداد مدرسه (و سایر فعالیت‌های مدرسه‌ای که برای تام مهم است) در یک بازی تخته‌ای قبل از خواب اختصاص دادند.

فرزندان نوجوان، که در دوره راهنمایی هستند، اغلب می‌خواهند مفید باشند زیرا این یک "مرحله پرکار" رشد است. هنگامی که به آنها وظیفه‌ای داده می‌شود، وظیفه‌ای که متناسب با توانایی آنها باشد، احساس عاملیت می‌کنند که در ایجاد عزت نفس سالم مفید است. 

جیم پس از جراحی برای سرطان روده بزرگ برای انجام فعالیت بدنی محدود بود، که ناامیدکننده بود زیرا او همیشه کسی بود که مجموعه نمایش‌های دختر 12 ساله خود (جودی) را در مدرسه‌اش می‌ساخت. در حالیکه جیم خودش قادر به انجام هیچکاری نبود، توانست همسایه‌ای را پیدا کند که فرصت انجام این کار را در ازای مبلغ ناچیزی داشت. 

جودی و دوستان مدرسه‌اش از کار با همسایه لذت می‌بردند و جیم می‌توانست در طراحی کمک کند. جیم به ویژه از دیدن جودی در برنامه نمایش به عنوان یکی از طراحان صحنه برای تولید احساس افتخار کرد و وقتی روی صحنه تعظیم کرد، در تماشاگرانش به پدرش اشاره کرد. جیم گفت:حتی اگر سرطان در حال حاضر سرعت من را کم کرد اما مانع قدردانی از جودی و تشویق وی برای ادامه بازی نبود.

نوجوانان فریبنده هستند، و واکنش آنها به سرطان بسته به شخصیت نوجوان و همچنین روز و شاید حتی ساعت روز متفاوت خواهد بود. خوشبختانه در مدیریت نوجوانان همان اصول با کودکان سنین دیگر وجود دارد. یک محیط مراقبت فراهم کنید، مواردی را در سطح آنها توضیح دهید (به سوالات پاسخ دهید واضح اما نه خیلی دقیق)، و به آنها اجازه دهید که اگر بخواهند و قادر باشند کمک کنند.

 به آنها اجازه دهید با دوستانشان دورهمی بگیرند، حتی اگر زمان آن ایده آل نباشد (روزی که از بیمارستان به خانه می‌روید) آنها احتمالاً هنگامی که آماده باشند به خانه بازمی‌گردند و به والدین سرطانی خود توجه می‌کنند. جین، زنی که دارای 2 پسر دبیرستانی بود، از این توصیه استفاده کرد و به خود اجازه داد تا طرح و روش درمانی خود را به پسران بگوید. 

وی اطلاعاتی را از یک گروه معتمد (انجمن لنفوم و لوسمی) در دسترس آنها قرار داد تا در صورت تمایل بیشتر بخوانند، و به آنها پیشنهاد داد در صورت تمایل با متخصص انکولوژی او ملاقات کنند. من برای کنترل سرطان و سالم بودن هر کاری از دستم بر می‌آید انجام می‌دهم، که دانستن و دیدن آن برای آنها منطقی است.

 با دستورالعمل‌های خاص، پسران کمی بیشتر در انجام کار خانه کمک می‌کردند، شام درست می‌کردند و با دوستان خود به گردش می‌رفتند.جین گفت: من می‌دانم که وقتی از خانواده مراقبت می‌کنم، آنها را به عنوان یک بار سنگین تصور نمی‌کنم، پس چرا باید اکنون خود را اینگونه تصور کنم؟ آنها احتمالاً از کمک کردن احساس خوبی دارند! در حالیکه همه بچه‌ها به شیوه‌ای که شما می‌خواهید قادر به کمک نیستند، اما درخواست کمک ویژه، کارهای کوچک در روزهای خاص، منطقی است.

مترجم: نرگس قاسمی پناه
منبع: webmd
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد