پروفسور حمیدرضا پوراعتماد رییس پژوهشکده علوم شناختی مغز دانشگاه شهید بهشتی
متاسفانه برخی والدین نکات آموزشی مربوط به اوتیسم را جدی نمیگیرند. کودک مادامی که در کلاس است درست پیش میرود ولی به محض خارج شدن از کلاس دوباره روند قبلی را پی میگیرد که این موضوع باعث ایجاد اختلال و شکست در امر آموزش میشود.
آموزش کودکان مبتلا به اتیسم را جدی بگیرید
13 فروردین 1399 ساعت: 19:1
13 فروردین 1399 ساعت: 19:1
متاسفانه برخی والدین نکات آموزشی مربوط به اوتیسم را جدی نمیگیرند. کودک مادامی که در کلاس است درست پیش میرود ولی به محض خارج شدن از کلاس دوباره روند قبلی را پی میگیرد که این موضوع باعث ایجاد اختلال و شکست در امر آموزش میشود.
پروفسور حمیدرضا پوراعتماد رییس پژوهشکده علوم شناختی مغز دانشگاه شهید بهشتی: اوتیسم یک بخش علمی دارد و یک بخش اجتماعی. در مورد بخش اجتماعی نکته مهمی وجود دارد و آن اینکه نمیتوان از خانواده و جامعه افراد دارای اوتیسم بخواهیم بدون اینکه در جامعه ادغام شده باشند در آن مشارکت فعال کنند.
در سال ۱۳۷۹ داستان اوتیسم در کشور ما شروع شد اما به مرور به سمت بیمارستانمحوری و مرکزمحوری جلو رفت. در حالی که هیج جای دنیا برای اوتیسم جهتگیری مدیکال وجود ندارد. این اتفاق خوبی نیست.
نکته دوم اینکه در سال ۱۳۷۹ وقتی برای آموزش افراد دارای اوتیسم کد نوشته میشد بسیاری از دستاندرکاران معتقد بودند اوتیسم را نمیتوان درمان کرد و باید تنها این کودکان را نگهداری کرد ولی حالا بعد از سالها نگاهها تا حدی عوض شده است.
نکته مهمی که باعث شده ما نتوانیم هنوز در کشورمان کودکان اوتیستیک را ادغام کنیم این است که والدین کودکان بهبودیافته از جمعها دور میشوند. در حالی که در کشورهای دیگر همین والدین متولی انجام برخی امورند. البته باید به این گروه از والدین حق داد زیرا به قدری استرس به آنها وارد شده است که دوست دارند فوری این برچسب را از زندگیشان بکنند و دور شوند. در نتیجه تنها والدینی میمانند که کودکانشان بهبودی نسبی پیدا کردهاند.
مدتی قبل کتابی منتشر شده است به نام «اوتیسم در هفت آینه» که به قلم هفت مادری است که کودکانشان از طیف اوتیسم خارج شدهاند و تجربیات و سختیها را به تصویر کشیدهاند. خواندن این کتاب را به تمام کسانی که فرزندانشان تازه تشخیص گرفتهاند پیشنهاد میکنم.
در این کتاب به تجربه نشان داده شده تنها والدینی در بازگرداندن کودک خود از دنیای اوتیسم به دنیای عادی موفقند که درمانها و آموزشها را جدی گرفتهاند و بدون ایجاد وقفه دنبال کردهاند. پژوهشهای علمی ثابت کرده مغز یک کودک اوتیستیک با مغز یک کودک سالم در مقدار نورونها تفاوتی ندارد. تنها تفاوت در برقراری ارتباط بین نورونها است که باعث میشود کودک اوتیستیک به شیوهای متفاوت رفتار کند و والدین را هم وادارد همانند آنچه او میخواهد رفتار کنند.
همانطور که وقتی دستی در گچ است اگر ثابت بماند استخوانش جوش میخورد و بهبود مییابد یک مغر اوتیستیک هم با آموزش مداوم درمان میشود. اگر دست شکسته را دو ساعت در گچ بگذارید و دوباره در بیاورید و با آن کار کنید هرگز درست جوش نمیخورد. متاسفانه برخی والدین نکات آموزشی مربوط به اوتیسم را جدی نمیگیرند. کودک مادامی که در کلاس است درست پیش میرود ولی به محض خارج شدن از کلاس دوباره روند قبلی را پی میگیرد که این موضوع باعث ایجاد اختلال و شکست در امر آموزش میشود.
نکته مثبت دیگری که باعث بهبود کودکان در ایران میشود نگاه مادر و خانوادهها و جایگاه فرزندان در خانواده است. به یک مادر اروپایی نمیتوان گفت روزانه برای فرزندت 3 ساعت وقت بگذار ولی در ایران مادران داوطلبانه این کار را انجام میدهند.
موضوع دیگری که باعث شده در کشور ما نتایج خوب درمانی دیده شود انتظار بالای خانودهها است که متاسفانه به خاطر کمبود حمایتهای اجتماعی در مقایسه با سایر کشورها پیشرفت قابل توجهی ندارد. در کشورهایی مثل انگلیس سئوال این است که یک فرد اوتیستیک میتواند زندگی مستقلی داشته باشد؟ اما در ایران مادر به دنبال دانشگاه فرستادن فرزندش است و انتظارش تنها مستقل شدن نیست بلکه به دنبال آیندهای عالی است.
حضور مادران در منزل و انتظارات بالای آنها، جایگاه ویژهای برای کودکان قایل شده و عدم حمایتهای اجتماعی و ترس والدین از آینده فرزندشان باعث شده در کشور ما نتیجه درمانها بهتر باشد. خوشبختان ما به اندازه کافی مربی اوتیسم داریم، سن تشخیص در حال حاضر پایین آمده و به 3 سال رسیده است و با حمایت از مراکز تحقیقی در مورد اوتیسم میتوانیم پیشرفتهای بیشتری داشته باشیم. خوشبختانه در حال حاضر دانشگاه شهید بهشتی اولین مرکز تحقیقاتی در مورد اوتیسم را دایر کرده است.
در سال ۱۳۷۹ داستان اوتیسم در کشور ما شروع شد اما به مرور به سمت بیمارستانمحوری و مرکزمحوری جلو رفت. در حالی که هیج جای دنیا برای اوتیسم جهتگیری مدیکال وجود ندارد. این اتفاق خوبی نیست.
نکته دوم اینکه در سال ۱۳۷۹ وقتی برای آموزش افراد دارای اوتیسم کد نوشته میشد بسیاری از دستاندرکاران معتقد بودند اوتیسم را نمیتوان درمان کرد و باید تنها این کودکان را نگهداری کرد ولی حالا بعد از سالها نگاهها تا حدی عوض شده است.
نکته مهمی که باعث شده ما نتوانیم هنوز در کشورمان کودکان اوتیستیک را ادغام کنیم این است که والدین کودکان بهبودیافته از جمعها دور میشوند. در حالی که در کشورهای دیگر همین والدین متولی انجام برخی امورند. البته باید به این گروه از والدین حق داد زیرا به قدری استرس به آنها وارد شده است که دوست دارند فوری این برچسب را از زندگیشان بکنند و دور شوند. در نتیجه تنها والدینی میمانند که کودکانشان بهبودی نسبی پیدا کردهاند.
مدتی قبل کتابی منتشر شده است به نام «اوتیسم در هفت آینه» که به قلم هفت مادری است که کودکانشان از طیف اوتیسم خارج شدهاند و تجربیات و سختیها را به تصویر کشیدهاند. خواندن این کتاب را به تمام کسانی که فرزندانشان تازه تشخیص گرفتهاند پیشنهاد میکنم.
در این کتاب به تجربه نشان داده شده تنها والدینی در بازگرداندن کودک خود از دنیای اوتیسم به دنیای عادی موفقند که درمانها و آموزشها را جدی گرفتهاند و بدون ایجاد وقفه دنبال کردهاند. پژوهشهای علمی ثابت کرده مغز یک کودک اوتیستیک با مغز یک کودک سالم در مقدار نورونها تفاوتی ندارد. تنها تفاوت در برقراری ارتباط بین نورونها است که باعث میشود کودک اوتیستیک به شیوهای متفاوت رفتار کند و والدین را هم وادارد همانند آنچه او میخواهد رفتار کنند.
همانطور که وقتی دستی در گچ است اگر ثابت بماند استخوانش جوش میخورد و بهبود مییابد یک مغر اوتیستیک هم با آموزش مداوم درمان میشود. اگر دست شکسته را دو ساعت در گچ بگذارید و دوباره در بیاورید و با آن کار کنید هرگز درست جوش نمیخورد. متاسفانه برخی والدین نکات آموزشی مربوط به اوتیسم را جدی نمیگیرند. کودک مادامی که در کلاس است درست پیش میرود ولی به محض خارج شدن از کلاس دوباره روند قبلی را پی میگیرد که این موضوع باعث ایجاد اختلال و شکست در امر آموزش میشود.
نکته مثبت دیگری که باعث بهبود کودکان در ایران میشود نگاه مادر و خانوادهها و جایگاه فرزندان در خانواده است. به یک مادر اروپایی نمیتوان گفت روزانه برای فرزندت 3 ساعت وقت بگذار ولی در ایران مادران داوطلبانه این کار را انجام میدهند.
موضوع دیگری که باعث شده در کشور ما نتایج خوب درمانی دیده شود انتظار بالای خانودهها است که متاسفانه به خاطر کمبود حمایتهای اجتماعی در مقایسه با سایر کشورها پیشرفت قابل توجهی ندارد. در کشورهایی مثل انگلیس سئوال این است که یک فرد اوتیستیک میتواند زندگی مستقلی داشته باشد؟ اما در ایران مادر به دنبال دانشگاه فرستادن فرزندش است و انتظارش تنها مستقل شدن نیست بلکه به دنبال آیندهای عالی است.
حضور مادران در منزل و انتظارات بالای آنها، جایگاه ویژهای برای کودکان قایل شده و عدم حمایتهای اجتماعی و ترس والدین از آینده فرزندشان باعث شده در کشور ما نتیجه درمانها بهتر باشد. خوشبختان ما به اندازه کافی مربی اوتیسم داریم، سن تشخیص در حال حاضر پایین آمده و به 3 سال رسیده است و با حمایت از مراکز تحقیقی در مورد اوتیسم میتوانیم پیشرفتهای بیشتری داشته باشیم. خوشبختانه در حال حاضر دانشگاه شهید بهشتی اولین مرکز تحقیقاتی در مورد اوتیسم را دایر کرده است.
برچسب ها
دیدگاه کاربران
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد