نگرانیها و توصیههای مظفر شیروانی متخصص و مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست
مظفر شیروانی، متخصص و مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست به برخی سوالات اساسی درباره جنگلها و اهمیت آن در زندگی روی کره زمین توضیح داده است.

جنگلها را به حال خود بگذاریم تا خود زاداوری کنند
17 شهریور 1399 ساعت: 19:6
17 شهریور 1399 ساعت: 19:6
مظفر شیروانی، متخصص و مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست به برخی سوالات اساسی درباره جنگلها و اهمیت آن در زندگی روی کره زمین توضیح داده است.

پیش از پاسخ به این سوال اول میخواهم به این مطلب کلی بپردازم که اصولا محیطزیست چیست. در تعریف محیطزیست، 4 مقوله مورد نظر ما است که نباید تغییر کند. این چهار موضوع خاک است و آب و هوا و یکی هم صدا. در هر کدام از این 4 مقوله تغییری رخ دهد میگوییم محیطزیست تغییر کرده است.
مهمترین آنها خاک است. میدانیم فرسایش خاک مخصوصا در مناطقی بدون جنگل یا با پوشش گیاهی ضعیف فرسایش خاک بیشتر دیده میشود و طبیعی است که بعد از آن انتظار سیلابهای شدید میرود.
موضوع دوم، آب است. آب را از چند دیدگاه میتوان بررسی کرد. اول اینکه بتوانیم کاری کنیم که بارندگی بشود، یعنی توانایی برای بهرهمندی از امکانات جوی ایجاد کنیم یا به زبان سادهتر بتوانیم ابرها را بدوشیم. اما تنها بارندگی کافی نیست، باید بتوانیم این آبها را به حفرههای زیرزمینی هدایت کنیم و در فصل بهار یا فصول گرم سال این آبها را به صورت چشمه یا آبهای جاری خارج کنیم.
گذشته از آن، امروز یکی از معضلات جهان تغییرات اقلیمی است. منظورمان از تغییرات اقلیمی گازهایی است که به طور کلی به 2 دسته تقسیم میشوند. یک دسته گازهای گلخانهای و دسته دیگر گازهای اسیدی که بحث ما بیشتر درباره گازهای گلخانهای است.
گازهای گاخانهای گازهایی هستند که باعث گرم شدن کره زمین میشوند و مهمترین آنها گاز انیدریدکربن است.
مساله دیگر صداست. میبینیم که در شهرهای بزرگ که سروصدای زیادی شنیده میشود، تلاش میکنند پوشش گیاهی را یه شکل پارکها افزایش دهند.
با این مقدمه کوتاه به بحث اصلی خودمان یعنی اهمیت جنگلها برمیگردم یعنی برای هر تغییر و تحول بیولوژیکی مانند جلوگیری از فرسایش خاک یا هدایت آبها به سفرههای زیرزمینی یا جلوگیری از افزایش سروصدای مزاحم یا گازهای گلخانهای، همگی محتاج به پوشش گیاهی و فضای سبز هستیم.
درباره تغییرات اقلیمی یا گرم شدن کره زمین که یکی از مهمترین تهدیدات چند دهه آینده برای حیات جانداران کره زمین است، و گاز دیاکسیدکربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای، تنها وسیله بیولوژیکی که بتوان میزان دیاکسیدکربن را کم کرد، درختان هستند. فتوسنتز گیاهان باعث جذب دیاکسیدکربن در شب و پخش آن به صورت اکسیژن در روز میشود.
میزان جنگلهای ایران چقدر است؟
ایران به طور کلی حدود 5/14میلیون جنگل یا عرصه جنگلی دارد. منظور ما از جنگل، همیشه جنگلهای انبوه نیست. به طور کلی جنگلهای ایران در 5 نوع ناحیه رویشی پخش شدهاند: جنگلهای پرباران هیرکانی، جنگلهای زاگرس، جنگلهای ارسباران، جنگلهای ایرانی تورانی و جنگلهای حوزه خلیج فارس که کیفیت این جنگلها کاملا با هم فرق دارد. بدیهی است که تعیین مساحت جنگلها کار آسانی نیست.
آمار ناراحتکنندهای حدود 3 سال قبل از سوی روزنامه همشهری جوان منتشر شده به این شرح: ایران در بین 6 کشور مخرب جنگل قرار دارد. سالانه 6میلیون مترمکعب از جنگلهای شمال برداشت میشود. در 41 سال گذشته 200هزار هکتاراز مساحت جنگلها و مراتع ایران سوخته، در هر ثانیه 360 متر مربع از مساحت جنگلها و مراتع ایران نابود میشود. 10میلیون مترمکعب عرصه های جنگلی ایران برای ویلاسازی تخریب شده. کارشناسان نتیجه گرفته اگر وضع به همین منوال پیش برود، تا 60 سال دیگر، ایران جنگلی نخواهد داشت.
این مساله دور از واقعیت نیست. 40 سال قبل جنگلهای هیرکانی 5/3میلیون مترمکعب بودند، حالا صحبت از 2 یا 5/1میلیون هکتار است که اغلب تبدیل به زمینهای کشاورزی یا با کاربری صنعتی شدهاند. الان موضوع بسیار نگرانکنندهتر مربوط به جنگلهای زاگرس و جنگلهای ایرانی تورانی است که تقریبا در عرصه وسط ایران قرار دارند و جنگلهای ارسباران هم وضعیت بهتری ندارند. این وضعیت نگرانکننده دلیل پیچیدهای ندارد، اولا متن این جنگلها مشخص نیست و درضمن، این عرصهها به آسانی مورد تجاوز واقع میشوند و سیاست توسعه کشاورزی هم امکان قانونی تبدیل عرصههای طبیعی را به زمینهای کشاورزی یا باغها فراهم کرده.
عوامل اصلی تخریب جنگلهای ایران چیست؟
باید ببینیم منظور از تخریب چیست. آیا منظور از تخریب نابودی موجودی سراپای جنگلهاست؟ از زمان ساعی به این طرف عامل اصلی نابودی جنگلهای ایران دام بوده. دام مانع از زاداوری جنگل میشود. مساله بعدی بهرهبرداریهای بیرویه است که تا حدود 20 سال قبل به صورت ذغالگیری و مصارف روستایی و تبذیل عرصههای جنگلی به زمینهای کشاورزی و غیره بود.
در جنگلهای هیرکانی هم به رغم طرحهای منسجم، بهرهبرداریهای صنعتی صورت گرفت. بنابراین، خیلی از عرصههایی که تخریب شده بودند به حال خود رها شدند.
اتفاق منحصربه فردی که حدود 4 سال قبل تصویب شد و کمتر در دنیا دیده شده، طرح تنفس است. به این ترتیب که قرار شد برای احیای عرصههای جنگلی 10 سال به این جنگل ها استراحت داده شود. نتیجه اینکه این عرصهها به حال خود رها شدند و عرصه برای قاچاقچیان چوب باز شد.
بیشتر قاچاقچیان چوب از مردم بومی منطقه هستند و همینها هستند که راه را برای نابودی محیطزیست اطرافشان باز میکنند.
یکی از مشکلات کشورهای درحال توسعه همین است که وقتی بیکاری و فقر بیشتر میشود و امکانی برای اشتقالزایی موجود نیست، یکی از راههای کسب درامد برای روستائیان و جنگلنشینان قاچاق چوب است.
درباره قاچاق چول چند مساله مطرح است. اول همان بیکاری که گفتیم، بعدی تقاضای بالا برای چوب بود. هرچند در طرح تنفس واردات چوب از خارج پیشبینی شده بود، اما به دلیل اقتصادی نبودن این کار و احتیاج صنایع به چوبهای ارزانقیمت عملا طرح واردات چوب نتوانست عملی شود و نتیجه آنکه جنگلهای ما همانطور بی حساب و کتاب دارد برای مصرف صنایع چوبی قلع و قمع میشود.
طبیعتا زمینهای جنگلزدایی شده به دلیل از میان رفتن پوشش گیاهی مستعد فرسایش میشوند و بارندگی آنها را میشوید.
علاوه بر آن، در استانهای جنوبی شاهد پدیده ریزگردها هستیم که نتیجه مستقیم از میان رفتن پوشش گیاهی منطقه است. نتیجه اینکه امکان زندگی در این مناطق به تدریج کمتر شده و خالی از سکنه میشوند.
اگر به یالهای کوههای ایران نگاه کنید، اغلب خطوط موازی را میبینید که نتیجه چرای مفرط دام و قهقهرای مراتع هستند.
حال باید دید چه باید کرد: پیش از این باید بگویم جنگلهای اروپا سالانه حدود 10 مترمکعب رشد دارند. در ایران ضمن اینکه آب و هوا و رطوبت بهتر از بسیاری از نقاط اروپا است، 5/2 تا 4 متر رشد عرصههای جنگلی داریم، اما ما آمدهایم منایع تولیدی جنگلی را به منابع مصرفی تبدیل کردهایم و این فاجعه است ضمن آنکه گ.نههای ایران از نظر کیفی با گونههای اروپایی قابل مقایسه نیستند . گونههای ایرانی گونه های پهنبرگ بسیار گرانقیمتی هستند، مثلا گونههای برخی درختان جنگلهای هیرکانی مترمکعبی بیش از 100زار یورو قیمت دارند که متاسفانه سر از بخاری درمیآورند.
حال باید چه کرد؟
باید بدون اتلاف وقت باید برای همه جنگلهای ایران طرح تهیه شود و برای تهیه طرح برای جنگلها، اول باید آماربرداری صحیح صورت بگیرد. چه داشتیم، چه داریم و به کجا میخواهیم برسیم و بعد از آمار صحیح طرحهایی را پیاده کنیم که این روزها از سوی کارشناسان پیشنهاد میشود.
مهمترین پیشنهاد این است که عرصههای جنگلی باید همگام با طبیعت اداره شوند. یعنی جنگلکاری نکنیم و در در زاداوری جنگل مداخله نکنیم. زاداوری جنگل کار جنگل است نه انسان. کار جنگل را به جنگل را به خود جنگل واگذار کنیم. ضمن آنکه عواملی را که باعث از میان رفتن جنگلها میشوند مانند چرای دام یا بهرهبرداریهای غیراصولی از جنگل را مهار کنیم. این راهی است که دنیا دارد دنبال میکند. دخالت در جنگل یعنی حفاظت از جنگلها.
مهمترین آنها خاک است. میدانیم فرسایش خاک مخصوصا در مناطقی بدون جنگل یا با پوشش گیاهی ضعیف فرسایش خاک بیشتر دیده میشود و طبیعی است که بعد از آن انتظار سیلابهای شدید میرود.
موضوع دوم، آب است. آب را از چند دیدگاه میتوان بررسی کرد. اول اینکه بتوانیم کاری کنیم که بارندگی بشود، یعنی توانایی برای بهرهمندی از امکانات جوی ایجاد کنیم یا به زبان سادهتر بتوانیم ابرها را بدوشیم. اما تنها بارندگی کافی نیست، باید بتوانیم این آبها را به حفرههای زیرزمینی هدایت کنیم و در فصل بهار یا فصول گرم سال این آبها را به صورت چشمه یا آبهای جاری خارج کنیم.
گذشته از آن، امروز یکی از معضلات جهان تغییرات اقلیمی است. منظورمان از تغییرات اقلیمی گازهایی است که به طور کلی به 2 دسته تقسیم میشوند. یک دسته گازهای گلخانهای و دسته دیگر گازهای اسیدی که بحث ما بیشتر درباره گازهای گلخانهای است.
گازهای گاخانهای گازهایی هستند که باعث گرم شدن کره زمین میشوند و مهمترین آنها گاز انیدریدکربن است.
مساله دیگر صداست. میبینیم که در شهرهای بزرگ که سروصدای زیادی شنیده میشود، تلاش میکنند پوشش گیاهی را یه شکل پارکها افزایش دهند.
با این مقدمه کوتاه به بحث اصلی خودمان یعنی اهمیت جنگلها برمیگردم یعنی برای هر تغییر و تحول بیولوژیکی مانند جلوگیری از فرسایش خاک یا هدایت آبها به سفرههای زیرزمینی یا جلوگیری از افزایش سروصدای مزاحم یا گازهای گلخانهای، همگی محتاج به پوشش گیاهی و فضای سبز هستیم.
درباره تغییرات اقلیمی یا گرم شدن کره زمین که یکی از مهمترین تهدیدات چند دهه آینده برای حیات جانداران کره زمین است، و گاز دیاکسیدکربن به عنوان مهمترین گاز گلخانهای، تنها وسیله بیولوژیکی که بتوان میزان دیاکسیدکربن را کم کرد، درختان هستند. فتوسنتز گیاهان باعث جذب دیاکسیدکربن در شب و پخش آن به صورت اکسیژن در روز میشود.
میزان جنگلهای ایران چقدر است؟
ایران به طور کلی حدود 5/14میلیون جنگل یا عرصه جنگلی دارد. منظور ما از جنگل، همیشه جنگلهای انبوه نیست. به طور کلی جنگلهای ایران در 5 نوع ناحیه رویشی پخش شدهاند: جنگلهای پرباران هیرکانی، جنگلهای زاگرس، جنگلهای ارسباران، جنگلهای ایرانی تورانی و جنگلهای حوزه خلیج فارس که کیفیت این جنگلها کاملا با هم فرق دارد. بدیهی است که تعیین مساحت جنگلها کار آسانی نیست.
آمار ناراحتکنندهای حدود 3 سال قبل از سوی روزنامه همشهری جوان منتشر شده به این شرح: ایران در بین 6 کشور مخرب جنگل قرار دارد. سالانه 6میلیون مترمکعب از جنگلهای شمال برداشت میشود. در 41 سال گذشته 200هزار هکتاراز مساحت جنگلها و مراتع ایران سوخته، در هر ثانیه 360 متر مربع از مساحت جنگلها و مراتع ایران نابود میشود. 10میلیون مترمکعب عرصه های جنگلی ایران برای ویلاسازی تخریب شده. کارشناسان نتیجه گرفته اگر وضع به همین منوال پیش برود، تا 60 سال دیگر، ایران جنگلی نخواهد داشت.
این مساله دور از واقعیت نیست. 40 سال قبل جنگلهای هیرکانی 5/3میلیون مترمکعب بودند، حالا صحبت از 2 یا 5/1میلیون هکتار است که اغلب تبدیل به زمینهای کشاورزی یا با کاربری صنعتی شدهاند. الان موضوع بسیار نگرانکنندهتر مربوط به جنگلهای زاگرس و جنگلهای ایرانی تورانی است که تقریبا در عرصه وسط ایران قرار دارند و جنگلهای ارسباران هم وضعیت بهتری ندارند. این وضعیت نگرانکننده دلیل پیچیدهای ندارد، اولا متن این جنگلها مشخص نیست و درضمن، این عرصهها به آسانی مورد تجاوز واقع میشوند و سیاست توسعه کشاورزی هم امکان قانونی تبدیل عرصههای طبیعی را به زمینهای کشاورزی یا باغها فراهم کرده.
عوامل اصلی تخریب جنگلهای ایران چیست؟
باید ببینیم منظور از تخریب چیست. آیا منظور از تخریب نابودی موجودی سراپای جنگلهاست؟ از زمان ساعی به این طرف عامل اصلی نابودی جنگلهای ایران دام بوده. دام مانع از زاداوری جنگل میشود. مساله بعدی بهرهبرداریهای بیرویه است که تا حدود 20 سال قبل به صورت ذغالگیری و مصارف روستایی و تبذیل عرصههای جنگلی به زمینهای کشاورزی و غیره بود.
در جنگلهای هیرکانی هم به رغم طرحهای منسجم، بهرهبرداریهای صنعتی صورت گرفت. بنابراین، خیلی از عرصههایی که تخریب شده بودند به حال خود رها شدند.
اتفاق منحصربه فردی که حدود 4 سال قبل تصویب شد و کمتر در دنیا دیده شده، طرح تنفس است. به این ترتیب که قرار شد برای احیای عرصههای جنگلی 10 سال به این جنگل ها استراحت داده شود. نتیجه اینکه این عرصهها به حال خود رها شدند و عرصه برای قاچاقچیان چوب باز شد.
بیشتر قاچاقچیان چوب از مردم بومی منطقه هستند و همینها هستند که راه را برای نابودی محیطزیست اطرافشان باز میکنند.
یکی از مشکلات کشورهای درحال توسعه همین است که وقتی بیکاری و فقر بیشتر میشود و امکانی برای اشتقالزایی موجود نیست، یکی از راههای کسب درامد برای روستائیان و جنگلنشینان قاچاق چوب است.
درباره قاچاق چول چند مساله مطرح است. اول همان بیکاری که گفتیم، بعدی تقاضای بالا برای چوب بود. هرچند در طرح تنفس واردات چوب از خارج پیشبینی شده بود، اما به دلیل اقتصادی نبودن این کار و احتیاج صنایع به چوبهای ارزانقیمت عملا طرح واردات چوب نتوانست عملی شود و نتیجه آنکه جنگلهای ما همانطور بی حساب و کتاب دارد برای مصرف صنایع چوبی قلع و قمع میشود.
طبیعتا زمینهای جنگلزدایی شده به دلیل از میان رفتن پوشش گیاهی مستعد فرسایش میشوند و بارندگی آنها را میشوید.
علاوه بر آن، در استانهای جنوبی شاهد پدیده ریزگردها هستیم که نتیجه مستقیم از میان رفتن پوشش گیاهی منطقه است. نتیجه اینکه امکان زندگی در این مناطق به تدریج کمتر شده و خالی از سکنه میشوند.
اگر به یالهای کوههای ایران نگاه کنید، اغلب خطوط موازی را میبینید که نتیجه چرای مفرط دام و قهقهرای مراتع هستند.
حال باید دید چه باید کرد: پیش از این باید بگویم جنگلهای اروپا سالانه حدود 10 مترمکعب رشد دارند. در ایران ضمن اینکه آب و هوا و رطوبت بهتر از بسیاری از نقاط اروپا است، 5/2 تا 4 متر رشد عرصههای جنگلی داریم، اما ما آمدهایم منایع تولیدی جنگلی را به منابع مصرفی تبدیل کردهایم و این فاجعه است ضمن آنکه گ.نههای ایران از نظر کیفی با گونههای اروپایی قابل مقایسه نیستند . گونههای ایرانی گونه های پهنبرگ بسیار گرانقیمتی هستند، مثلا گونههای برخی درختان جنگلهای هیرکانی مترمکعبی بیش از 100زار یورو قیمت دارند که متاسفانه سر از بخاری درمیآورند.
حال باید چه کرد؟
باید بدون اتلاف وقت باید برای همه جنگلهای ایران طرح تهیه شود و برای تهیه طرح برای جنگلها، اول باید آماربرداری صحیح صورت بگیرد. چه داشتیم، چه داریم و به کجا میخواهیم برسیم و بعد از آمار صحیح طرحهایی را پیاده کنیم که این روزها از سوی کارشناسان پیشنهاد میشود.
مهمترین پیشنهاد این است که عرصههای جنگلی باید همگام با طبیعت اداره شوند. یعنی جنگلکاری نکنیم و در در زاداوری جنگل مداخله نکنیم. زاداوری جنگل کار جنگل است نه انسان. کار جنگل را به جنگل را به خود جنگل واگذار کنیم. ضمن آنکه عواملی را که باعث از میان رفتن جنگلها میشوند مانند چرای دام یا بهرهبرداریهای غیراصولی از جنگل را مهار کنیم. این راهی است که دنیا دارد دنبال میکند. دخالت در جنگل یعنی حفاظت از جنگلها.
دیدگاه کاربران
ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد