جدال بين عقل و احساس
مرزبندی در روابط عاطفی| تمام تخم‌مرغ‌هایتان را در یک سبد نگذارید
27 خرداد 1399 ساعت: 17:3



رفتارهای هر فرد آمیزه‌ای از منطق و احساسات است. گاهی احساسات قلبی ما چیزی را گواه می‌دهد که با منطق عقل جور درنمی‌آید. البته می‌دانیم منطق و احساس هر دو در مغز جا دارند اما مغز را نماد عقل و منطق و قلب را به عنوان احساس در نظر می‌گیریم.
 اغلب در بیان این تعارضات از واژه‌های مختلف مانند دل، عشق، احساس و... استفاده می‌شود اما مهم این است که بتوانیم به‌گونه‌ای مناسب این دو را از هم تفکیک کنیم، در روابط خود مرز بین احساس و عقل را تشخیص دهیم و بدانیم کجا باید به ندای عقل و احساس پاسخ داد و طبق آنها عمل کرد اما این مرزبندی در عمل کار چندان ساده‌ای هم نیست. 

دکتر حمزه علیمرادی، روان‌شناس و مشاور شما را با این مبحث و داشتن مرز مشخص در روابط عاطفی آشنا می‌کند.

روابط اجتماعی 


شاید بتوان گفت یکی از افسانه‌های رشته روان‌شناسی این است که بتوانیم تشخیص بدهیم کجا منطقی و کجا مبتنی بر احساسات رفتار ‌کنیم و البته توجه داشته باشیم که درواقع ما خودمان انتخاب می‌کنیم منطقی باشیم یا نباشیم؛ یعنی در بسیاری از مواقع اجازه می‌دهیم احساس ما تصمیم بگیرد یا خودمان هم ترجیح می‌دهیم منطقی رفتار کنیم یا احساسی. 

در کشور ما برای بعضی روابط مثلا روابط عاطفی غیررسمی هیچ قانونی وجود ندارد. در این موارد اغلب افراد با توجه به احساسات خود دست به رفتارهایی می‌زنند که گاهی باعث رنجش و آسیب طرف مقابل می‌شود. با توجه به اینکه برای مشخص شدن ابتدا و انتهای این‌گونه روابط نظم خاصی وجود ندارد، اغلب یکی از طرفین بدون توجه به احساسات طرف مقابل هر وقت بخواهد رابطه را به پایان می‌رساند، در صورتی که اگر در هر رابطه‌ای خود افراد قوانین خاصی را در نظر بگیرند به نوعی امنیت رابطه را تامین خواهند کرد. 

متاسفانه وقتی برای موضوعی نه عرف قانونی تعیین می‌شود، نه خود افراد چنین کاری می‌کنند و همچنین افراد در مورد انجام آن کار هیچ آموزشی نمی‌بینند نمی‌توان پایان خوبی هم برای آن در نظر گرفت. 

والدین هم اغلب آموزشی در این خصوص به فرزندان خود نمی‌دهند و حتی سعی می‌کنند با پنهان کردن موضوع آن را نادیده بگیرند. 

در صورتی که در همه جای دنیا آموزش‌هایی برای شروع روابط عاطفی قبل از ازدواج و روابط عاطفی دیگر وجود دارد. در واقع ابتدا باید از نوع روابط اجتماعی بین دو جنس آگاه بود و آشنایی لازم را با آن داشت؛ یعنی رابطه می‌تواند بدون داشتن هوس و تعهدی برقرار شود اما صمیمیت وجود داشته باشد. در واقع با تفکیک نوع روابط باید به تعریف مشخصی برای هریک از آنها رسید. 

بهتر است قبل از ورود به رابطه افراد تعریف خودشان را از موضوعات مهمی که در رابطه برای هر کدام از آنها وجود دارد به طرف مقابل ارائه دهند، مثلا برداشت خود را از تعهد بیان کنند. تعهد در روان‌شناسی این است که به خاطر هم دست به انجام بعضی کارها بزنیم یا دست ازانجام آنها برداریم. 

در ایران هم روابطی غیر از ازدواج وجود دارد به نام ازدواج سفید که زن و مرد بنا به دلایل مختلف با هم به توافق رسیده‌اند که با هم زندگی کنند، بدون اینکه حتما بخواهند با هم ازدواج کنند ولی از آنجایی که قانونی در این‌گونه روابط وجود ندارد، امنیتی هم بر آن حکمفرما نیست. 

کسب آگاهی 


یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که در روابط اجتماعی و عاطفی وجود دارد نداشتن آگاهی است. وقتی افراد از چگونگی برقراری روابط مختلف با جنس موافق و مخالف آگاهی لازم را ندارند طبیعی است دچار مشکلات زیادی هم بشوند و بارها به خاطر نداشتن آگاهی آسیب‌های زیاد و حتی گاهی صدمات غیرقابل‌جبرانی بخورند. 

در واقع ما برای اینکه زندگی بهتری داشته باشیم مجبوریم در بسیاری از زمینه‌ها از جمله چگونگی برخورداری از رابطه بهتر یادگیری خود را بالا ببریم. در غیر این صورت، مدام شاهد مشکلاتی ناشی از توجه نداشتن دو طرف نسبت به خواسته‌های طرف مقابل خواهیم بود. در واقع در بسیاری موارد حتی آگاه نبودن از نیازها و خواسته‌های همدیگر مشکل‌آفرین خواهد شد.

مثلا یکی از مواردی که مردان باید در مورد زنان بدانند این است که آنها در بسیاری از موارد نیاز به حمایت مردان دارند و این حمایت علاوه بر حمایت مالی باید شامل حمایت عاطفی هم بشود. 

ضمن اینکه زنان هم با وجود استقلال مالی یا توانایی‌های زیادی که در زمینه‌های مختلف دارند نباید به‌گونه‌ای رفتار کنند که نشان دهد نیازی به همسر خود ندارند. 

به عبارت دیگر، زنان مستقل نباید نمایش قدرتمندی مردان را از آنها سلب کنند، بلکه باید به نوعی خود را وابسته به قدرت و حمایت همسران خود بدانند.

در روابط عاطفی اگر ما شناختی از خصوصیات و تمایلات مرد و زن نداشته باشیم نمی‌توانیم حتی تصمیم‌گیری درستی داشته باشیم.

استقلال و عزت‌نفس 


در برقراری روابط عاطفی داشتن عزت‌نفس و استقلال فردی برای هر دو طرف بسیار مهم است. اینکه یک طرف تمام توجه خود را به طرف مقابل معطوف کند و بقیه روابط و کارهای دیگرش را هم تحت‌الشعاع این ارتباط در نظر بگیرد دیر یا زود احساس تنهایی خواهد کرد چون وقتی رابطه عاطفی جایی برای رهایی و تنفس هر دو طرف نداشته باشد امکان دارد دچار خفگی شود که درمان و بازگشتی هم نمی‌توان برای آن متصور شد.

به همین دلیل بسیار مهم است که فردیت خود را در یک رابطه زیر سوال نبریم. البته چنین کاری شاید در شروع روابط به نظر جالب باشد ولی دیر یا زود بسیار نفس‌گیر و حتی غیرقابل‌تحمل خواهد شد. 

وقتی تمام تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار می‌دهیم باید منتظر عواقب مخرب آن هم باشیم. زن و مرد در روابط عاطفی باید در عین نیازمندی به همدیگر بتوانند از لزوم تنهایی و برخورداری از فضای شخصی یکدیگر هم آگاه باشند و حتما آن را رعایت کنند.

لزومی ندارد افراد بعد از برقراری روابط عاطفی دایره دوستان خود را به تدریج آنقدر محدود کنند که کم‌کم از بین برود.

محافظت از رابطه 


گاهی به نظر می‌رسد ما برای به دست آوردن شریک عاطفی خود و برقراری رابطه عاطفی توانایی زیادی داریم و تلاش زیادی هم می‌کنیم اما بعضی افراد بعد از به دست آوردن و رسیدن به جایی که مدت‌ها برای آن تلاش کرده‌اند دست از تلاش برمی‌دارند و تقریبا رابطه را به حال خود رها می‌کنند. 

توجه داشته باشیم هیچ چیز باارزشی بدون نگهداری و محافظت و مراقبت، سالم و سر پا باقی نمی‌ماند. رابطه هم از این امر مستثنا نیست. بدون مراقبت و توجه یک شاخه گل هم دیر یا زود و البته با توجه به میزان مقاومتی که دارد عاقبت پژمرده می‌شود و پس از مدتی هم کاملا خشک و بی‌روح خواهد شد، به‌گونه‌ای که در بسیاری مواقع امکان بازسازی آن وجود نخواهد داشت.

 رابطه هم به عنوان یک عنصر بسیار مهم نیاز به توجه دارد که اگر به موقع توجه و حمایت کافی را دریافت نکند، در بسیاری موارد جایی برای ترمیم باقی نخواهد ماند. در واقع تعیین هدف در همه روابط بسیار مهم است و باید مطمئن شویم هدف ما در برقراری رابطه با شخص مقابل همسو و هم‌جهت باشد. 

ضمن اینکه اهداف ما نباید مغایرتی با ارزش‌هایمان داشته باشد. توجه داشته باشیم هدف در واقع برای تامین، رسیدن و محافظت از ارزش‌ها‌ی ما در نظر گرفته می‌شود. 

اهداف هم پله‌ای برای رسیدن به ارزش‌هاست، مثلا خانواده برای همه با ارزش است ولی گاهی برای حفظ ارزش آن تلاش خاصی نمی‌شود و همه توجه ما به یک دیدار و سرزدن محدود و خلاصه می‌شود. در مورد عشق هم خیلی‌ها ادعا دارند که این موضوع برایشان خیلی مهم است ولی برای حفظ و درست نگه داشتن آن تلاش خاصی نمی‌کنند و فقط وقتی از بین می‌رود متوجه می‌شوند که باید به آن توجه بیشتری می‌کردند تا کار به جایی نرسد که چیزی از آن باقی نماند.

با توجه به اینکه رابطه عاطفی دو سو دارد؛ نگهداری از آن هم برعهده هر دو طرف رابطه خواهد بود و هیچ کس به تنهایی نمی‌تواند به مدت طولانی از آن مراقبت کند.

 یکتا فراهانی 
برچسب ها
دیدگاه کاربران

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد

طراحی و اجرا توسط: هیاهو