صفحه نخست چاپ
پایگاه خبری سلامت
برخورد با پیمان‌شکنی همسر

 معمولا کسانی که این مشکل را تجربه می‌کنند، دنبال راهکار می‌گردند. بهترین راه این است که خدمات زوج‌درمانی و روان‌درمانی فردی دریافت کنید و یادتان باشد این تصور که پس از پیمان‌شکنی نمی‌توانیم ازدواجمان را نجات دهیم، غلط است. گاهی روابط زناشویی پس از عهدشکنی و با ورود زوج‌درمانگر و درمانگر فردی بهتر می‌شود. از طرفی، هیچ چیزی فراموش نمی‌شود بلکه فقط التیام می‌یابد.

در این متن با کسب اجازه از مراجع سابقم و با حفظ رازداری و پنهان ماندن مشخصات، از مواجهه خوب ایشان و نجات زندگی زناشویی‌شان خواهم گفت.

انواع پیمان‌شکنی یا روابط خارج زناشویی

پیمان‌شکنی جسمی یا جنسی؛ اگر یکی از طرفین رابطه جنسی را با فرد دیگری تجربه ‌کند، پیمان‌شکنی کرده است؛ چه یک بار باشد چه در یک برهه. در این موارد وابستگی عاطفی خاص و رابطه عاشقانه‌ای وجود ندارد. اغلب برای خانم‌ها این رابطه همسرشان بیشتر از عشق به زنی دیگر قابل‌بخشش است ولی بیشتر مردان نمی‌توانند رابطه جنسی همسرشان را با دیگری تحمل کنند.

پیمان‌شکنی عاطفی؛ گاهی خانم یا آقا به فرد دیگری علاقه‌مند می‌شود. در این حالت ممکن است جذابیت همسر کاهش یابد و جذابیت نفر سوم بیشتر شود و حتما بخش‌هایی از روان همسر پیمان‌شکن درگیر بخش‌هایی از روان نفر سوم است و با او رابطه عاطفی دارد.

پیمان‌شکنی ترکیبی؛ یکی از طرفین هم نفر سوم را دوست دارد و هم با او رابطه جنسی دارد. هر چه رابطه با نفر سوم طولانی‌تر باشد، آسیب و خشم همسرش بیشتر خواهد بود ولی حتی در این حالت هم اگر بگوییم همسر از دست رفته، اشتباه است زیرا با توجه به نوع تعامل قبلی بین ما و همسرمان، وارد رابطه دیگری شده و ممکن است با تغییر پویایی رابطه، تعامل درست شود. البته این به معنای حق دادن به فرد پیمان‌شکن نیست. به هر حال او بی‌وفایی کرده ولی به معنای محق دانستن خودمان هم نیست. گاهی همسر به‌علت تعارضات روانی خود رابطه‌ای موازی می‌خواهد و گاهی به‌علت مشکلات در رابطه با ما و گاهی هر دو عامل. مهم بررسی این عوامل در زوج‌درمانی است.

اگر متوجه پیمان‌شکنی همسرمان شدیم چه کنیم؟

به روی او نیاوردن، راهکار نادرستی است. این روش زنان منفعل و سنتی بود که می‌ترسیدند همسرشان را از دست بدهند و می‌خواستند روی همسرشان به آنها باز نشود. با این روش به جز خشم‌ سرکوب‌شده و آسیب‌های جسمی و روانی نتیجه‌ای ندارد.

واقعیت این است که کنار آمدن با پیمان‌شکنی همسر بسیار دشوار است، گویی سانحه‌ای رخ داده و باورهای فرد، دنیایش و رویکردش به زندگی آسیب دیده است. اتفاق‌های پنهانی عشق، اعتماد و صمیمیت را تهدید کرده و امنیت را یکباره به چالش می‌کشد.

بهترین کار این است که ابتدا با فردی امن یا درمانگر فردی‌ صحبت کنیم و اوج خشم و عصبانیت را به همسرمان نشان ندهیم. گاهی دعوای شدید اجتناب‌ناپذیر است ولی فایده‌ای ندارد. هر چقدر آرام‌تر باشیم و شرایط را کنترل کنیم، به نفعمان است. هنگام عصبانیت و خشونت نه همسرمان پاسخ مناسب و آرام‌کننده‌ای می‌دهد، نه ما جوابی که لازم داریم، می‌گیریم.

در این مواقع مهم‌ترین سوال مردان این است که همسرم با آن مرد رابطه جنسی داشته؟ و سوال زنان این است که همسرم عاشق آن زن بوده؟ آن زن دیگر زیباتر و بهتر بوده؟ واقعیت این است که در اغلب موارد این سوال‌ها پاسخی ندارند. پیمان‌شکنی در بیشتر موارد به علت زیبایی بیشتر فرد دیگر یا بهتر بودنش اتفاق نمی‌افتد.

مراجعی داشتم که «خانم الف» خطابش می‌کنم. اولین بار که در تمام زندگی‌ام از یک زن شنیدم نفر سوم خوشگل و جذاب بوده است، از زبان خانم الف بود. به جای اینکه هنگام صحبت از آن زن القاب نامحترمانه به او نسبت دهد، از ظاهرش تعریف کرد. هرگز خودش را با نفر سوم مقایسه نکرد زیرا اعتقاد داشت باید بر عهدشکنی همسرش و رابطه خودشان متمرکز باشد. دلیل پیش رفتن ما در کار همین واقع‌گرایی بود. اوایل تصور می‌کردم دفاع روان یا مقاومت اوست ولی به‌تدریج متوجه شدم واقعا تمرکزش بر سطح نیست. بیشتر ما بر سطح تمرکز می‌کنیم تا اعتمادبه‌نفس آسیب‌دیده و آسیب ناشی از خودشیفتگی‌مان را التیام دهیم. نفر سوم مهم نیست. واکنش همسرمان و رابطه او با ما مهم است.

خانم الف می‌گفت همسرم به من دروغ گفته و پنهان‌کاری کرده است. او در برخورد با نفر سوم هیچ سوالی نپرسیده چون اعتقاد داشت مشکل را خودش و همسرش باید حل کنند. این یعنی بازی نخوردن از نفر سوم که با افشاگری سعی در تحقیر و بازی دادن همسر یک مرد دارد.

واقعیت این است که ما دنبال خاص بودن و برتر بودن همسرمان هستیم حتی اگر عاشق او نباشیم. نفر سوم ما را به این اشتباه می‌اندازد که او برتر و بهتر است در حالی‌که اینطور نیست پس باید ویژگی‌های خودشیفتگی‌مان را با درمانگرمان حل کنیم و ببینیم کجای کار می‌لنگد. همسرمان واقعا دیگر عاشق ما نیست و رابطه درست نمی‌شود؟ همسرمان آسیب‌های روانی دارد که نمی‌تواند وفادار باشد؟ پویایی رابطه تغییر کرده است؟ آیا رابطه بهبودیافتنی است؟ طلاق راه بهتری است؟ رابطه آسیب‌های مقطعی دیده و امکان تغییر و بهبود وجود دارد؟

پیمان‌شکنی یک بحران است که می‌تواند آسیب‌های کودکی و مشکلات دیگر را در ما شدت ببخشد. مراجع من که زنی توانا و قوی بود، به‌دلیل بی‌اعتمادی مقطعی به همسرش، علاوه بر مشکلات عاطفی دچار مشکلات دیگر هم شده بود که شرایط را دشوارتر می‌کرد. بحران‌ها می‌توانند مشکل ایجاد کنند یا مشکلات دیگر را افزایش دهند. در چنین شرایطی باید از درمانگر فردی جز درمانگر زوج کمک گرفت.

هیچ بحرانی قابل‌پیش‌بینی نیست ولی می‌توان توان روانی را افزایش داد. خانم الف نه‌تنها مشکلات را حل و فصل کرد بلکه به مرحله بخشش رسید. البته بخشش به معنای این نیست که اشتباه همسرتان را نادیده بگیرید.

کتایون خانجانی
روان‌شناس و زوج‌درمانگر