وقتی فرزندمان حسودی میکند
حسادت در کودک نیز یک پاسخ بهنجار عاطفی است که نسبت به از دست دادن محبت واقعی یا ذهنی والدین و نزدیکان به وجود میآید. البته گاهی اوقات هم در حوزه کودک، حسادت نوعی خشم یا ترس از احساس حقارت، محرومیت و اضطراب معرفی میشود. البته حسادت جنبه ژنتیکی ندارد و به دلیل شیوه تربیت نادرست والدین یا مربیان تقریبا از 2 سالگی آغاز میشود و با رشد کودک ممکن است تا بزرگسالی هم ادامه داشته باشد اما از نظر روانشناسی از 1 تا 5 سالگی واکنشی طبیعی است که در همه کودکان مشاهده میشود.
معمولا اولین تجربه حسادت کودکان زمانی نمود پیدا میکند که فرزند جدیدی در خانواده متولد شود. در این وضعیت کودکی که تا آن زمان خود را مرکز توجه و محبت والدین میپنداشت، یکدفعه احساس ناامنی و بیثباتی روانی میکند که این بیثباتی معمولا خود را به شکل لجاجت و پرخاشگری نسبت به کودک جدید، چسبیدن و وابستگی بیشتر به والدین، ناراحت شدن از جدایی، تشدید مشکلات مربوط به دستشویی رفتن یا پناه بردن به شیشه شیر پستانکدار، مکیدن انگشتان، شبادراری، گوشهگیری، امتناع از غذا خوردن، کمحوصلگی، انجام ندادن فعالیتهای روزمره یا سستی در انجام آنها و... نشان میدهد.
پرخاشگری و لجبازی
برخلاف ادعای والدین که میگویند فرزند بزرگتر نسبت به فرزند نورسیده پرخاشگری میکند، رفتار منفی آشکار کودک بزرگتر بیشتر نسبت به رفتارهای خود والدین است. با توجه به اینکه محبت و توجه والدین بیشتر به نوزاد معطوف میشود، گاهی اوقات کودک بزرگتر برای جلب توجه و گرفتن محبت بیشتر والدین خود دست به تقلید رفتارهای کودک نوپا میزند که در این صورت هم اگر والدین نسبت به این رفتارهای کودکانه، واکنش درستی نشان دهند، قطعا احساس امنیت را در کودک خود بیشتر میکنند، در حالی که اگر رفتار منفی کودک را با پرخاشگری کلامی و غیرکلامی مانند تحقیر یا تنبیه بدنی و... نشان دهند، حس ناامنی و دوست داشتنی نبودن را در او القا میکنند.
این حس هم به مرور زمان باعث رشد حسادت و تنفر کودک بزرگسال نسبت به کودک نوپا میشود. البته این همه ماجرا نیست و فقط ورود فرزند جدید به خانواده باعث بروز حسادت در کودک نمیشود، بلکه احساس حسادت کاملا اکتسابی است و متاسفانه بعضی اشتباهات والدین در شیوه تربیت فرزند محرک حسادت و باعث تقویت این حس در کودک میشود. برای مثال والدینی که بدون توجه به قابلیتها و تواناییهای ویژه فرزندشان او را با دیگران مقایسه میکنند خودبهخود باعث حسادت، رقابتجویی کاذب و کاهش اعتمادبهنفس در کودک میشوند.
احساس حقارت و حسادت
والدینی که بیش از حد از کودک مراقبت میکنند، کنترل زیادی بر او دارند و قوانین و مقررات سفت و سختی برای رفتارهای فرزندشان در نظر میگیرند، در واقع به شیوههای مختلف باعث ایجاد حس انزوا و بیارزشی در کودک نسبت به سایر همسالان خود میشوند. به علاوه به نمایش گذاشتن کودکان در بسیاری از دیدوبازدیدها و وادار کردن آنها به انجام کارهایی که دیگر همسالانشان انجام میدهند، مثل خواندن شعر، نواختن موسیقی و مقایسه نتایج به شیوه خودشان بدون درنظرگرفتن توانمندیهای دیگر کودک باعث ایجاد احساس حقارت در کودک و حسادت او نسبت به دیگران میشود.
البته حسادت فقط به خانواده و شیوه فرزندپروری منتهی نمیشود، بلکه کودک هنگام ورود به مدرسه و شرکت در کلاس در صورتی که با توجه کافی معلم روبرو نشود، ممکن است حسادت خود را به صورت انتقاد از کارهای دیگران، جروبحث، مزاحمت، مسخره کردن، طعنه زدن، بیاعتنایی، دروغگویی، آزار رساندن و تحریک افراد به ضد یکدیگر نشان دهد.
متاسفانه این پدیده روانی هم برای کودک و هم افراد دیگری که در ارتباط با او هستند خطرات و عوارض فردی و اجتماعی دارد چون در صورتی که کودک نتواند از پس دشواریهای حضور کنار فردی که به او حسودی میکند، بربیاید بدون شک به خودخوری ، سرزنش خود و ناراحتی رومیآورد که این خودخوریها و نگاههای منفی مبنی بر اینکه «من دوستداشتنی نیستم، من آدم ناتوانی هستم یا دنیا، دنیای ناعادلانهای است و نمیگذارد من به اهدافم برسم»، علاوه بر ایجاد سرخوردگی، درنهایت او را در باتلاق بیماریهای جسمانی و روانی هم فرومیبرد.
درمان حسادت کودکان
به عقیده درمانگران، بهترین روش پی بردن به حسادت و دیگر مشکلات رفتاری کودک «بازیدرمانی» و «نقاشیدرمانی» است. بازی و نقاشی برای کودک لذتبخش است و نهتنها باعث سازماندهی ذهن و ایجاد امنیت روانی در او میشود، بلکه به دلیل ویژگی نمادی بودن آن اجازه میدهد کودک احساسات، نیازها و افکار خود را به صورت کارآمد در موقعیتهای مختلف زندگی بهعنوان یک مهارت شناسایی و توصیف کند.
در آزمون تفسیر نقاشی «ترسیم خانواده» معمولا کودک، فردی را که نسبت به او حسادت میکند به تصویر نمیکشد یا اگر به دلایل مختلف مجبور به نقاشی کردن او شود، تصویرش را زشت و ناپسند میکشد و در «بازیدرمانی» هم معمولا کودک در بازی با عروسکهای مختلف به عروسکی که به نام شخص مورد تنفر نامگذاری شده، توجهی نمیکند یا آن را پاره میکند. به این ترتیب میتوان فهمید او به چه کسانی حسادت میکند.
درمانگران برای پیشگیری اولیه و ثانویه از حسادت در کودکان توصیه میکنند والدین و مربیان به این روشهای ساده و کاربردی توجه داشته باشند:
1. شناسایی احساسات و هیجانات کودک: استفاده از بازی، کلمات احساسی انگیزهبخش و یادداشتهای روزانه کمک میکند تا کودک به شناسایی و ابراز احساسات و هیجانات خوشایند و ناخوشایند خود در قالب کلمات بپردازد و از این طریق خودابرازی او بهتر میشود.
2. همدلی با کودک: صحبت کردن والدین و مربیان با کودک و دادن فضایی به او برای ابراز احساسات واقعیاش به او کمک میکند تا حس بهتری نسبت به خود و توجه و حمایت والدین یا مربیانش داشته باشد و بتواند به سادگی دلیل احساساتش را بیان کند.
3. اگر حسادت کودک ریشه در کمبود اعتمادبهنفس و عزتنفس او داشته باشد، والدین باید قابلیتها و تواناییهای او را شناسایی کنند و اگر ریشه حسادت کودک شیوه تربیتی نادرست او باشد، والدین باید شیوههای تربیتی خود را اصلاح کنند.
4. شناسایی و معرفی قابلیتها و توانمندیهای کودک: این راهبرد نهتنها باعث خودآگاهی کودک نسبت به توانمندیهای خود میشود، بلکه به مرور زمان اعتمادبهنفس او را هم افزایش میدهد و از رقابت کاذب کودک با فردی که به او حسادت میکند، میکاهد چون متوجه میشود او هم توانمندیهایی دارد که ممکن است دیگران نداشته باشند.
5. تعدیل والدین و مربیان در شیوههای تربیتی خود: والدین برای کاهش حسادت فرزندانشان علاوه بر پرهیز از هرگونه تبعیض بین کودکان و مقایسه آنها در امور تحصیلی، استعداد و تواناییهایشان میتوانند با دادن عشق و علاقه بیشتر به کودک از طریق اختصاص زمانهایی در روز برای بازی کردن با فرزندشان ، دادن مسوولیت به کودک و تقویت رفتارهای مشارکتی در او احساسات منفی مانند حسادت را در وجود فرزندشان کاهش دهند.
دکتر سارا ساعدی
متخصص روانشناسی سلامت و عضو هیاتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی