هفته نامه سلامت | اخبار صفحه ۱۷ | 07 آذر 1394 | لینک خبر:
salamat.ir/d175
در سینمای ما «شمعی در باد» اولین فیلمی است که عریان در رابطه با روانگردانها، اعتیادهای نوظهورو روابط جنسی پرخطر به مخاطب جوانش گفتنیها را میگفت و از زمان مخاطب جوان خودش در سال ساخت و نمایش اگر جلوتر نبود، عقبتر هم نبود و از این رو مخاطب آن را جدی گرفت چون چیزهایی که در فیلم میدید خاطرات چند سال پیش نقل محافل جوانانه نبود، اتفاقاتی بود که همزمان میافتاد یا قرار بود در آینده نزدیک بیفتد.
«شمعی در باد» از ایدز میگفت که حتی در کمین پسر تیزهوش و المپیادی جامعه هم هست و اینکه اعتیاد به اندازه آدمهای دور و برمان بهانه مختلف برای شیوع دارد، حتی اگر این بهانه رسیدن به نیروانا در یک سلوک عرفانی دستسازی باشد که نه بودایی است، نه سرخپوستی و نه اینجایی و همزمان همهاش هم هست.
بیمار مبتلا به ایدز در «شمعی در باد» یک قربانی است، نه یک گناهکار؛ یک معلول است، نه علت، واپسخورده شرایط ناعادلانه یک جامعه نامتعادل است، چیزی که در سینمای اجتماعی همواره بهعنوان یک عنصر ثابت تکرار میشود و با توجه به زمان ساخت فیلم هم میتوان انتظار داشت که اثر در رفع مجرمیت از بیمار مبتلا به ایدز بکوشد و این دید غلط را بخواهد تصحیح کند، اما آیا پس از گذشت این سالها و تبلیغات فراوان رسانهای در پرهیز از تمامی رفتارهای پرخطری که باعث شیوع این بیماری میشود، فردی که در اثر این گونه عادتهای فردی و زیستی دچار بیماری میشود، همچنان یک قربانی است و همچنان جنحه و جنایتی از ناحیه او برای جامعه بشری سر نزده است؟!