همگی به یاد دارید در برنامههای طنز مهران مدیری در صداوسیما[...]با تمسخر یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی ایران یعنی فرهنگستان زبان و ادب پارسی چگونه دستاوردهای این بنیاد بزرگ به لودگی کشیده میشد: پیتزا: کشلقمه و...
اما این واژه را هرگز فرهنگستان نساخته، بلکه ساخته خودارضایی ذهنی جریان روشنفکری برای تخریب هر بنیان درستی است که در ایران مدرن گذاشته شده است. تمسخر فرهنگستان، دنباله تمسخر مدرنیزه کردن ایران در آثار آلاحمد است. بههرروی، به تازگی در فرهنگستان زبان فارسی برای Sex، واژه زیبای «کامِش» برابرسازی شده که طبق معمول مورد تمسخر سفاهتبارانه عدهای جاهل زباننشناس قرار گرفته است... و اما ریشه زبانشناسانه این برابرواژه چیست؟
در زبان سنسکریت، اوستایی و پارسی باستان، واژه کامه kama دقیقا به معنای میل به کار رفته است؛ از جمله، میل جنسی.
برای مثال، داریوش در کتیبه بیستون در سرکوب شورشیان میگوید: «با آنها رفتار کردم، چنان که مرا «کام» بود»؛ یعنی آنطور که میلم کشید.
هم در زبان پهلوی و هم در فارسی نوی کنونی در ادبیات، کام، کام گرفتن و کامگزاری همگی به معنای میل جنسی و سکس هستند؛ مثلا در رساله پهلوی (پارسیگ) خسرو و ریدگ، وقتی ریدگ به زن زیبایی میرسد، از او میخواهد که چنانچه او نیز راضی است، با او «کام دل بگزارد.»
در همین ادبیات کنونی فارسی هم دقیقا کام گرفتن و کام دل گرفتن به همین معنی است. پس هیچ اشتباهی رخ نداده، حضرات! کام هم یعنی میل به معنای عام و هم یعنی میل جنسی به معنای خاص. درست همانطور که وقتی میگویید کمک نقدی و کمک «جنسی»، حالت دوم به معنای ارائه خدمات جنسی نیست!
کار فرهنگستان غلط نیست. این شمایید که کمسوادید... کمی مطالعه کنید. اگر نمیکنید، اظهار لحیه و فضل هم نفرمایید! سرتان به یهقل و دوقل با توئیترتان گرم باشد!
پدرام نادرپور