یکی از عواملی که کیفیت زندگی ما ایرانیها را پایین آورده، بینظمی در خوابیدن است. ما به خواب و تاثیر آن در خلق و خو، ذهن و ضمیرمان بیتوجهایم. به تعبیری، خوابمان حساب و کتاب ندارد و از این رو، بسیاری از ما از کمخوابی یا پرخوابی رنج میبریم. روزگار شلوغ مردمان بهخصوص در کلانشهرها، انگار مجالی برای تنظیم خواب نگذاشته است. از این رو، خواب خوب جزو اولین مواردی است که در سرسام جهان جدید قربانی میشود. اهمیت خواب البته از آنچه در آغاز تصور میشود مهمتر است. خیلیها بر این باورند که کسری خواب ایام هفته را میتوان با خوابی طولانی در تعطیلات جبران کرد اما این تصور اشتباه است. در نهاد آدمی، ساعتی به نام ساعت زیستی یا بیولوژیک نهاده شده است. برخلاف ساعتهای مچی و دیواری که فقط زمان را نشان میدهند، ساعت بیولوژیک در تعامل با شیوه زندگی ماست و زمان را مدیریت میکند. افرادی که نظم پایداری در زندگی دارند، ساعت بیولوژیک به کمک سلامتشان میآید و اموری مانند خواب، هوشیاری، حافظه، فعالیت بدنی و میل جنسی را منظم و پیشبینیپذیر میکند. خواب خوب در این میان، ستون ساعت بیولوژیک محسوب میشود. بدخوابیدن در بسیاری دیگر از شئون زندگی نیز دیده میشود؛ مانند دانشجویان و دانشآموزانی که شبهای امتحان بیدار میمانند و حسرت زمان از دست رفته را میخورند و در نهایت با کسالت امتحان میدهند. میتوان به رانندگانی که فکر میکنند غلبه بر خواب دشوار نیست و با این خیال خام گاهی فاجعه میآفرینند، هم اشاره کرد. همه این موارد نشان از آن دارد که فرهنگ عمومی ما از حیث مدیریت خواب باید بازبینی شود. پژوهشهای مختلف تجربی در سالهای اخیر نشان میدهد احتمال بروز تنشهای اخلاقی و رفتاری در افرادی که شب آرام و خواب راحتی نداشتهاند، بهطور محسوسی بیش از دیگران است. درنگ کنیم؛ خواب خوب و بیداری آرام دو روی یک سکهاند.
دکتر حمید رضا نمازی
عضو گروه اخلاق پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران