شخصیت و رفتار هر فرد تحتتاثیر عوامل متعددی است. این عوامل به 2 گروه کلی تقسیم میشود؛ بخش اول مزاج یا طبیعت است که هر فرد با آن متولد میشود. برای درک بیشتر طبیعت یا مزاج میتوان از کودکان مثال زد؛ کودکانی که از بدو تولد آرام هستند و کودکانی که در اصطلاح سخت و دشوارند و بهدلیل ناآرامی و بیقراری نگهداری از آنها برای والدین آسان نیست. علت رفتار این 2 گروه از کودکان طبیعتشان است. طبیعت تحتتاثیر وراثت قرار دارد و ژنتیک معمولا به آسانی تغییر نمیکند.
البته شواهد نشان میدهد ژنتیک را هم میتوان با آثار محیط و داروها دستخوش تغییراتی کرد. دیده شده با افزایش سن، پرخاشگری و تکانشگری کاهش مییابد. داروها نیز میتوانند اینگونه رفتارها را کاهش دهند. اما بخش دیگری که شخصیت و رفتار ما را شکل میدهد، خصیصه یا ویژگیهای فردی است که تحتتاثیر محیط، جامعه و انسانهای اطراف شکل میگیرد. مثلا اگر ما در محیطی زندگی کنیم که همه افراد به هم کمک میکنند و با هم مهرباناند، ما هم چنین ویژگیهایی را یاد میگیریم.
این بخش از شخصیت سیال است و طی زمان با توجه به اینکه فرد در چه شرایطی قرار میگیرد و چه چیزی میآموزد، تغییر میکند. در علم طب گفته میشد تنها سلولهایی که تغییر نمیکنند، سلولهای اعصاب مرکزی است، در حالی که شواهد امروزی نشان میدهد حتی این سلولها نیز توسط مکانیسمهای ترمیمی، توانایی تغییر عملکرد و ساختار را دارند. به عبارتی، مغز هم تغییرپذیر است.
همانطور که گفته شد، آموزشهایی که انسان در طول زندگی میبیند، بخشی از شخصیت او را شکل میدهد اما چگونه باید در آموزشی که با شخصیت فرد گره خورده، تغییراتی ایجاد کرد؟ چگونه میتوان والد ناآگاهی را که خود را بینیاز از آموزش میداند، آگاه کرد؟
پاسخ این است؛ شخصیت انسانها تا سنین کهنسالی تغییرپذیر است اما درجه این تغییرپذیری با توجه به ویژگیهای شخصیتی پایه، متفاوت است و اینکه از چه شیوههایی برای تغییر رفتار در افراد استفاده کنیم، ممکن است آثار متفاوتی داشته باشد. برای افراد بزرگسالی که رفتار اشتباهی دارند(مثلا عاداتی مثل سیگار و قلیان) و ممکن است با این رفتار به فرزندان خود صدمه بزنند باید به روشهای خلاقانه اتکا کرد. آموزش خلاقانه باید متناسب با شرایط سنی، اجتماعی و آگاهی فرد باشد. مطمئنا آموزش به یک فرد مسن با آموزش به یک فرد جوان کاملا متفاوت است.
هنگام آموزش برای یک فرد مسن باید از عبارتهای مناسب با سن او استفاده کرد و به جایگاهش احترام گذاشت. مستقیم نمیتوان با او از زشتی عاداتش گفت. برای تغییر در چنین فردی حتما باید از او قدرشناسی بجا شود و به تواناییهایش اشاره کرد.
این کار باعث میشود برای پذیرش آمادهتر شود. البته حضور برخی والدین در گروههای همسان و همانند و فعالیتهای اجتماعیشان خیلی میتواند در آموزشپذیری موثرتر عمل کند. مشکلی که در آموزش افراد بزرگسال ایجاد میشود، اغلب در نظر نگرفتن جایگاه و دانش آنها در زندگی است.
دکتر محمد اربابی
عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران