در خانه خود نشستهام ناگاه
مرگ آید و گویدم ز جا برخیز
این جامه عاریت به دور افکن
این باده جانگزا به کامت ریز
خواهم که مگر ز مرگ بگریزم
میخندد و سخت میکشد در آغوش
پیمانه ز دست مرگ میگیرم
میلرزم و با هراس مینوشم...
فریدون مشیری
حدود 4 دهه است که با خانواده الهیقمشهای دوست هستم و از نزدیک رفت و آمد داشتهام. این خاندان از سلاله مرد بزرگ قرآن و دیناند، آنچه که حقیر دیده و از نزدیک تجربه کرده است، به قول سعدی «همه قبیله من عالمان دین بودند»، به حقیقت که خاندان الهیقمشهای سنت انسانی و اسلامی خود را طی سالیان سال حفظ کردهاند. پس از پدر «حضرت آیتا... مهدی الهیقمشهای» فرزند برومند ایشان، دانشمرد روزگار ما سکاندار و پرچمدار پدر بودند و کنار ایشان خواهر عزیر و مهتر ایشان همچنان لحظهای از تلاش نیارمیدند. کوی به کوی و منزل به منزل به سخن مینشست و از خزانه علم و دینی که مهدیه الهیقمشهای در مهد خانواده آموخته و تجربه کرده بود، به نسلهای پس از خود منتقل میکرد. اگر چه این بانوی گرانسنگ در روزگار حیات خود داغ فرزند دید ولی ایمان و اتقان ایشان چنان محکم بود که نتوانست منفذی جانسوز در ذهن و زبان او ایجاد کند. بزرگترین ویژگی بانو مهدیه الهیقمشهای خصلت شاعری او بود. ایشان به تحقیق در سرودن قالب رباعی بر بسیاری از رباعیسرایان روزگار خود غالب بود و در طول عمر گرامیاش دلی نیازرد و لحظهای از تلاش نیاسود. بهترین یادگار او نام نیک و دفترهای شعری است که باقی مانده چراکه او خوب میدانست «ماعندا... خیر و ابقی» و به همین دلیل است که شهریار فرمود:
عمر جاوید به هر بیهنر ارزانی نیست
علت آن است که خود آب بقا میمیرد
روحش در مینو شاد...
دکتر اسماعیل آذر
مدیرگروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی