این روزها که مردم در تنگنای اقتصادی به سر میبرند، زمزمه برگزاری کنسرتهای خیابانی از سمت خوانندگان پاپ و سنتی به گوش میرسد. مهدی فیضی صفت میگوید: «خیابان انگار تنها مسیری است که باقی مانده، راهی به مقصد فراموشی، جایی برای دیدار بیواسطه، بیدیوار و بیفیلتر. هنرمندان عادت کردهاند به سنهای رنگین و صحنههای پولساز هم فهمیدهاند تنها در خیابان به مردم پیوند میخورند.» همایون شجریان، خواننده محبوب و البته گرانقیمت موسیقی ایران در صفحه اینستاگرامش اعلام آمادگی کرد برای برگزاری کنسرت خیابانی، بیهیچ انتفاعی، در ایام گذر از آتش چون سیاوش پیشقدم شود تا شاید دلهای بیقرار، آرام بگیرند.
سیروان خسروی هم یک ماه پیش در اعتراض به مشکلات معیشتی مردمش، چنین تصمیمی گرفت. آهنگساز و خواننده شناختهشده و پرطرفدار موسیقی پاپ قرار بود روی صحنه برود، 12 سانس کنسرت داشت، حداقل 20 هزار نفر پای صدایش مینشستند، درآمد خوبی هم نصیبش میشد اما کنسرت را لغو کرد، 150 میلیون تومان هم از جیبش خسارت داد. او در اینستاگرامش نوشت: «شرفم را به منافع شخصى خودم نمیفروشم.»
آیا برگزاری این کنسرتها کارساز است؟ اینکه مردم بتوانند در این شرایط بد اقتصادی در خیابانها رایگان شادی و بر سنگفرشهای خیابان پایکوبی کنند تا شاید ساعتی غمهای دیروز و فردا را فراموش و ساعاتی در حال زندگی کنند و هنرمندانمان لحظاتی شاد را به مردم هدیه بدهند، قابلتحسین است ولی آیا کودکانمان را به این کنسرتها ببریم و درگیر این مسائل و استرسهای روزمره بکنیم؟
جواب من بهعنوان روانشناس کودک قطعا «نه» است. دکتر سعید جهانشاهی در کتاب تکنیکهای فرزندپروری میگوید: «به نظر من همه بچهها مسافران کوچکی هستند که از بهشت آمدهاند. آنها امانتهایی هستند که بهواسطه ما به دنیا آمدهاند تا به وظایفشان در این دنیا عمل کرده و در این دنیا خوب زندگی کنند.»
به جای این کار، مهم است که بدانیم کودکان مهمان نیستند که مدام از آنها پذیرایی کنیم. حیوان دستآموز نیستند که هر طور خواستیم بارشان بیاوریم. کمکحال ما نیستند که مثل پادوی مغازه از آنها کار بکشیم. آنها مسافر کوچولو هستند.
وظیفه ما به عنوان والدین در این زمانه پربحران و بهترین کاری که در این شرایط بد اقتصادی میتوانیم برای فرزندانمان انجام دهیم تا حالشان خوب باشد و خوب بماند، آموزش دادن است. آشنایی کودکان با پول و اینکه چگونه پول را به دست میآوریم و باید چگونه آن را خرج کنیم و تشویق آنها به پسانداز، میتواند در آینده اقتصادی آنها نقش بسیار مهمی داشته باشد.
نقش کودکان و فرزندان بهعنوان یکی از مصرفکنندگان عمده در خانوادهها از یک سو و همچنین جایگاه آنها در آتیه اقتصاد خانوادهها از سوی دیگر، لزوم توجه به آموزش درست و هدایت آنها را ایجاب میکند. با رهبری مناسب و بجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، کار کردن، صرفهجویی، مسوولیتپذیری و دیگر خصوصیات مثبت، رشد و پرورش مییابد. هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبودها و محدودیتهای اقتصادی خانوادهها میتواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیتنگری آنها نقش مهمی ایفا کند ولی این آموزش به این معنا نیست که به فرزندان کمسنمان استرس بدهیم و در مورد مسائل روز جامعه با آنها حرف بزنیم. ما فقط باید سعی کنیم آنها را قوی و مسوول بار بیاریم تا در شرایط اقتصادی بد خانواده، روی پای خود بایستند و قوی باربیایند تا بتوانند در آینده ناکامیهای زندگی را تحمل کنند.
مونا فلسفی
دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت، درمانگر کودک و بازیدرمانگر