سلامت برای بسیاری از ما یادآور امور جسمی و البته روانی است، اما آیا میدانیم برخورداری از سلامت ذهنی نیز از مولفههای حقوق سلامت است؟! سلامت ذهن با سلامت روان تفاوتهای چشمگیری دارد.
همانگونه که در هفتههای پیشین در مورد سلامت روان بحث شد، سلامت روانی به برخورداری از بالاترین استاندارد معنوی و همچنین آرامش گفته میشود اما در سلامت ذهن مسائلی مانند خودکارآمدی، ابتکار، خلاقیت و نوآوری مد نظر قرار میگیرد.
برخی روانشناسان سلامت ذهن را به عنوان ارزیابی شخصی و درک از کیفیت زندگی خود (از جمله کیفیت تعاملات اجتماعی، روانی و عاطفی) تعریف میکنند. این مفهوم دارای اجزای شناختی و عاطفی است. جنبههای شناختی شامل ارزیابی شناختی افراد از رضایت از زندگی و جنبه عاطفی شامل برخورداری از تاثیر مثبت بیشتر و حداقل تاثیر منفی است.
بنابراین دولت موظف است تمامی شهروندان خود را از بالاترین استانداردهای سلامت ذهنی برخوردار کند. این حق از دوران کودکی آغاز میشود و فرایند آن چه در محیطهای خانوادگی و چه آموزشی باید در نظر گرفته شود. همچنین محیطهای شغلی و کاری باید سلامت ذهن را در منظومه تامین حقوق سلامت خود در نظر بگیرند. مسلما پویایی و سلامت ذهن شهروندان تاثیر مستقیم و غیرقابلانکاری بر سلامت جامعه، افزایش نوآوریها و اختراعات و بهبود روابط انسانی میگذارد. نکته جالب توجه اینکه بخشی از منابع تامین سلامت ذهن مادی و غذایی هستند، بنابراین ترویج تغذیه سالم بهویژه مواد خوراکی موثر بر پویایی ذهن چه در عرصه رسمی و چه غیررسمی کشور لازم و ضروری است.
به واسطه وجود مشابهتهای فراوان و پیوستگی سلامت ذهن و روان، عموما قوانین موجود از آنها با عناوینی مانند بهداشت یا سلامت روان حمایت میکنند.
ادامه دارد...
دکتر نیلوفر مقدمی
دانشجوی دکتری حقوق بینالملل عمومی، دانشگاه علامه طباطبایی